به گزارش ایکنا، معاونت پژوهشی پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی به مناسبت فرارسیدن هفته دفاع مقدس، سلسله نشستهای علمی را پیرامون جنگ ایران و عراق به صورت وبیناری برگزار میکند که فرهاد درویشی سهتلانی، عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) قزوین، امروز، شنبه 3 مهرماه، در اولین نشست با موضوع «امام خمینی(ره)؛ آغاز، تداوم و پایان جنگ» به ایراد سخنرانی پرداخت که متن سخنان وی به شرح ذیل است:
در اینکه جنگ ایران و عراق یکی از نقاط عطف تاریخ ایران است و این جنگ اثرات دیرپایی داشته که هنوز با آن مواجه هستیم و یکی از طولانیترین و نابرابرترین جنگهای تاریخ بود و هزینههای بسیار انسانی و زیرساختی برای ما ایجاد کرد، شکی وجود ندارد اما در عین حال جنگ تحمیلی یکی از پردستاوردترین جنگهای ایران در صد سال اخیر بوده است.
امروز پس از گذشت 41 سال از آغاز جنگ و 32 سال از پایان جنگ با یک سری پرسشها و ابهامات روبرو هستیم که باید فارغ از نگاه سیاسی و جناحی و برمبنای منافع ملی به آنها بنگریم. در این رابطه ضروری است سه مقطع آغاز، تداوم و پایان جنگ را بررسی کرده و مهمترین سؤالات هر سه مقطع را احصا و به آن پاسخ دهیم.
همه جنگها از جمله جنگ ایران و عراق سه مقطع مهم دارد؛ آغاز، تداوم و پایان. درباره آغاز جنگ سؤالات مهمی وجود دارند که مهمترین آنها به شرح ذیل است:
ـ چرا جنگ آغاز شد؟
ـ چه نظریاتی درباره آغاز جنگ ایران و عراق وجود دارد؟
ـ آغازگر جنگ کدام کشور بود؟
ـ آیا امکان این وجود داشت که ایران مانع از جنگ شود؟
ـ آیا صدام به دستور آمریکا به ایران حمله کرد؟
ـ آیا آمریکا و شوروی، ایران را از نیات عراق آگاه کرده بودند؟
ـ آیا فرماندهان ارتش، مسئولان سیاسی کشور را از احتمال وقوع جنگ مطلع کرده بودند؟
ـ آیا اشغال لانه جاسوسی و تیرگی روابط ایران و آمریکا عامل اصلی شروع جنگ بود؟
البته به این سؤالات میتوان سؤالات دیگری را نیز افزود و فعالان حوزه تاریخ جنگ، انقلاب و اندیشههای امام(ره) باید این شبهات و ابهامات را رصد کرده و به آنها پاسخ دهند.
درباره تداوم جنگ نیز میتوان مهمترین سؤالات مطرح در اذهان افکار عمومی اینگونه برشمرد:
ـ چرا جنگ طولانی شد؟
ـ چرا ایران بعد از آزادسازی سرزمینهای اشغالی وارد خاک عراق شد؟
ـ آیا این ورود به خاک عراق باعث طولانی شدن جنگ شد؟
ـ آیا امکان پایان جنگ پس از آزادسازی خرمشهر وجود داشت؟
ـ سازمان ملل و نظام دوقطبی حاکم بر نظام بینالملل تا چه اندازه در طولانی شدن جنگ مؤثر بودند؟
ـ آیا عدم تناسب بین اهداف و مقدورات و امکانات ایران در طولانی شدن جنگ مؤثر بود؟
ـ آیا عدم تناسب بین میدان و دیپلماسی در ایران در آن مقطع زمانی در طولانی شدن جنگ تأثیرگذار بود؟
ـ آیا قدسیسازی و اعتقادی کردن جنگ نقشی در طولانی کردن جنگ داشت؟
ـ نوع نظام تصمیمسازی و تصمیمگیری در ایران را میتوان عامل طولانی شدن جنگ ارزیابی کرد؟
به همین منوال سؤالاتی نیز برای مقطع پایان جنگ مطرح است:
ـ چرا جنگ در تیرماه 1367 خاتمه پیدا کرد؟
ـ آیا امکان پایان جنگ در زمانی قبل یا بعد از تیر 1367 وجود داشت؟
ـ از بین مقاطع احتمالی پایان جنگ، کدام یک مطلوبیت بیشتری برای ایران داشت و چرا؟
ـ فرآیند منجر به پذیرش قطعنامه 598 چگونه بود؟
ـ شرایط اعلامی و اعمالی ایران در طول جنگ برای خاتمه جنگ چه بود و آیا این شرایط تحقق پیدا کرد؟
ـ چرا امام(ره) از پایان جنگ به نوشیدن جام زهر تعبیر کردند؟
در این نشست به دلیل فرصت اندک تنها به بررسی کوتاه سؤال اجتنابپذیری یا اجتنابناپذیری شروع جنگ میپردازم. همه جنگها از جمله جنگ ایران و عراق دو طرف دارد و جنگ وقتی رخ میدهد، متوقف به یک طرف نیست. واقعیت این است که تصمیم آغاز جنگ علیه یک کشور تا حدود قابل توجهی تابعی از شرایط داخلی هر دو کشور است و آغازگر جنگ اصلیترین تصمیمگیرنده است.
نظریه غالب در ایران درباره آغاز جنگ این است که جنگ اجتنابناپذیر بود و دلیل این مدعا را این مسئله بیان میکنند که وقوع انقلاب اسلامی و ماهیت آن و پیام آن که به منطقه و جهان صادر شد باعث ایجاد احساس خطر در میان کشورهای اطراف شد و آنها تصمیم به آغاز جنگ علیه ایران گرفتند و این نیز براساس نظریه پیوستگی انقلاب و جنگ است و برای اثبات آن به انقلاب و فرانسه و روسیه ارجاع داده میشود.
از طرفی غالباً در کشوری که انقلاب رخ میدهد نوعی هرج و مرج ایجاد میشود و نظام سیاسی و اداری آن کشور به هم میریزد و همین مسئله کشور مقابل را به طمع میاندازد که جنگ را علیه این کشور انقلابی آغاز کند.
من به شخصه این نظریه را قبول ندارم و معتقدم جنگ ایران و عراق اجتنابپذیر بود که بخشی از آن به بیتجربگی دیپلماتیک ما و بیتوجهی به هشدارهای داده شده در خصوص تحرکات عراق برمیگشت، لذا میتوانستیم به گونه دیگری عمل کنیم اما همه اینها مجوزی برای حمله عراق به ایران نبود.
انتهای پیام