اربعین، سیری همراه با سلوک و صیرورت/ گروه‌های افراطی هیچ نسبتی با اسلام ندارند
کد خبر: 3999925
تاریخ انتشار : ۰۵ مهر ۱۴۰۰ - ۱۴:۰۹
ابراهیم یعقوبیان:

اربعین، سیری همراه با سلوک و صیرورت/ گروه‌های افراطی هیچ نسبتی با اسلام ندارند

حجت‌الاسلام والمسلمین ضمن اشاره به سابقه سنت پیاده‌روی در دین اسلام، تصریح کرد: در پیاده‌روی اربعین اعلام می‌شود که زمان بین ما و کربلا حجاب محسوب نمی‌شود و کربلا تمام نشده است.

حجت‌الاسلام والمسلمین ابراهیم یعقوبیان، مدرس حوزه و دانشگاه، به سوالات خبرنگار ایکنا درباره آثار زیارت اربعین پاسخ داد؛

ایکنا ـ آیا سنت پیاده‌روی به بهانه مذهبی در دین اسلام  جایگاه و آثار مشخصی دارد؟

اساساً قدم برداشتن در موضوعات مختلف در دین اسلام توصیه شده و برای آن برکات زیادی نقل شده است. مثلاً طبق روایات، هرکس برای برآورده شدن حاجت مؤمنی قدم بردارد، هر گامی که برمی‌دارد خدا به ازای هر قدم به او حسنه‌ای می‌دهد و سیئه‌ای را از او محو می‌کند؛ چه توانسته باشد حاجتش را برآورده کند و چه نه. این حرکت و اندیشه که باید در خدمت مؤمنین باشیم، مبارک است. در روایت دیگری آمده است که اگر مؤمن بتواند تلاشش را به نتیجه برساند، آن روزی که همه قدم‌ها در صراط می‌لرزد، قدمش بر صراط نمی‌لرزد. در روایت دیگری قدم برداشتن برای برآورده شدن حوائج مؤمنین، گام برداشتن در مسیر خیر است. شما باید در این مسیر از خود رغبت نشان دهید و با اشتیاق قدم‌های خیر را بردارید.

در روایتی دیگر آمده است که اگر کسی در تشییع جنازه مسلمانی گام بردارد به اندازه کوه احد به او اجر می‌دهند. در روایتی هم نقل شده است که یکی از اصحاب امام صادق(ع) می‌گوید که من دستم در دست امام صادق(ع) بود و در حال طواف بودم که دیدم یکی از مؤمنین مرا برای حاجتی صدا می‌کند. با دست به او اشاره کردم که نمی‌توانم بیایم. امام صادق(ع) به من فرمودند که طوافت را رها و حاجت برادر مؤمنت را برآورده کن. اگر طوافت را رها کنی، خدا به تو هزار هزار حسنه می‌دهد، هزار هزار گناهت را می‌آمرزد و هزار هزار درجه می‌دهد. در روایت دیگری آمده کسی که به سمت مسجد گام برمی‌دارد، هر گامی را که بر زمین می‌گذارد آن قسمت از زمین خداوند را تسبیح می‌گوید و اجرش برای او نوشته می‌شود. پس در حوزه‌های مختلف بحث حرکت و قدم برداشتن مطرح شده است.

ایکنا ـ یک نمونه از جرکت کردن در دین اسلام، قدم برداشتن در مسیر حج است. چه شباهت‌هایی بین پیاده‌روی اربعین و سفر حج وجود دارد؟

در قرآن وقتی که خدا بحث حج را مطرح می‌فرماید، می‌گوید: «أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ؛ و در ميان مردم براى [اداى] حج بانگ برآور تا [زايران] پياده و [سوار] بر هر شتر لاغرى كه از هر راه دورى مى‌آيند به سوى تو روى آورند.» قدم زدن سیری است که موجب صیرورت آدمی می‌شود. اگر می‌خواهیم از نظر معنوی ارتقاء پیدا کنیم و به کمال برسیم باید حرکت کنیم، انسان بدون حرکت و تلاش به کمال نمی‌رسد.

نفس قدم برداشتن برای حج ارزشمند و همراه با صیرورت است. آدمی با هر گامش در حال «شدن» است و این آدم چیز دیگری می‌شود. این همه در ادبیات عرفانی به ما تذکر می‌دهند: در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم/ سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم مخور، چون آدم این سختی را برای «شدن» می‌پذیرد و هر لحظه آدمی متفاوت است. پس در موضوعات مختلف گام برداشتن سفارش شده، زیرا قدم‌های سلوکی برای طهارت نفس و روح است و موجب تعالی می‌شود. در حرکت به سمت سیدالشهدا(ع) هم همین جهات معرفت نهفته است.

ایکنا ـ از منظر الهیاتی و معرفت‌شناسی چه آثاری را می‌توان برای پیاده‌روی اربعین برشمرد؟

اولاً در پیاده‌روی اربعین اعلام می‌شود که زمان بین ما و کربلای حسین(ع) حجاب نیست و کربلا تمام نشده است. برخی فکر می‌کنند که کربلا در یک ظرف زمانی و مکانی خاص به صورت قضیه خارجیه تحقق پیدا کرده، ولی کربلا قضیه حقیقیه است، یعنی استمرار دارد و زمان نمی‌تواند حجاب بین ما و کربلا باشد. فریاد استنصار اباعبدالله(ع) تمام نشده و اینطور نیست که مخاطب «هل من ناصر» فقط امام یک جمعی در کربلا بوده باشد. این پیام برای کل تاریخ است و تا وقتی بشر هست این پیام هست. نصرت امام حسین(ع) یعنی تحقق بخشیدن به هدف اباعبدالله(ع). ما قرآن می‌خوانیم و می‌گوییم: «رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا.» اگر ما این آیه را می‌خوانیم که شنیدیم منادی ندا داد ایمان بیاورید، ما هم شنیدم و ایمان آوردیم، در واقع حکایت کسانی را می‌گوییم که این سخن را گفتند یا زبان حال خودمان است؟ دعوت نبوی تمام نشده است و ثقلین تمام‌شدنی نیستند. ما مسلمان می‌شویم، چون این فریاد زنده است و امام حسین(ع) به ما می‌فرمایند: «هل من ناصر ینصرنی.»

حرکت به سمت کربلا یعنی لبیک گرفتن به ناله استنصار امام حسین(ع). امر امام حسین(ع) احیای دین در جامعه انسانی و نیز لبیک گفتن به امام حسین(ع) حفظ و تحقق بخشیدن به اهداف سیدالشهدا(ع) است. پس یک پیام پیاده‌روی اربعین این است که امام حسین(ع) زنده تاریخ است و واقعه کربلا، امری تاریخی نیست. اشک ما بر امام حسین(ع) اشک بر تاریخ گذشته نیست، بلکه اشک شوق لبیک گفتن به ناله استنصار امام حسین(ع) است. پیاده‌روی گام بلندی برای رساندن این پیام به اهل عالم است که در طول این سال‌ها این امر اتفاق افتاده است و از سراسقف ارامنه قفقاز تا مردم لائیک دنیای غرب که به پیاده‌روی اربعین آمدند از این رویداد ابراز شگفتی کردند. اگر این حرکت ادامه یابد، می‌تواند دل‌ها را فتح کند.

ثانیاً در ایام حج آن جمعیت فراوان نمایش شکوه و عظمت اسلام است و منافع زیادی از جمله پیوند قلب‌ها و توجه مسلمان به احوال یکدیگر را به همراه دارد. پیاده‌روی اربعین هم شکوه و عظمت مکتب اهل بیت(ع) را به مردم دنیا نشان می‌دهد و قوت و قدرت معارف اهل بیت(ع) را به نمایش می‌گذارد. این هم چهره دیگری از اربعین سیدالشهدا(ع) است که نشان می‌دهد چقدر مشابه حج است. البته طبق فرمایش سیدبحرالعلوم، آثار کربلا به مراتب بیشتر از حج است و کربلا در قیاس با حج از نظر معرفت‌بخشی و انگیزشی و هدایت‌گری رتبه بالاتری دارد. این یک واقعیت است، نه اینکه بخواهیم حج را کم نشان دهیم.

ایکنا ـ به عنصر هدایتگری و انگیزشی زیارت امام حسین(ع) اشاره کردید و نیز یکی از القاب ایشان که «سفینه النجاه» است. در این باره توضیح دهید.

یک وقت شما در رکاب امام هستید و زمانی هم به حسب ظاهر در خدمت امام نیستید، ولی به آن سمت حرکت می‌کنید. این حرکت عامل نجات است. اربعین می‌تواند نجات‌بخش همه انسان‌ها باشد. «نجات» یعنی چه؟ در زبان عربی سه چهار معنا دارد و هلاکت هم سه چهار معنا دارد. معانی هلاکت مردن و از بین رفتن، تباه شدن و به فعلیت درنیامدن است. آدمی در ذاتش توان رسیدن به کمال را دارد. اگر مسیر رشد و کمال برای انسان ایجاد نشود، تباه می‌شود و به فعلیت نمی‌رسد، این هلاکت است. نجات یعنی آدمی تباه نشود و به فعلیت برسد.

اگر می‌گوییم امام حسین(ع) سفینه نجات است، یعنی شما را به فعلیت انسانی می‌رساند. حرکت در مسیر اباعبدالله(ع) یعنی ورود به کشتی نجات. خیلی وقت‌ها می‌گویند غربی‌ها امام حسین(ع) ندارند ولی شاد و خوش هستند. شاد بودن دو گونه است؛ یک خوشی و شادابی و آرامش مرداب‌گونه داریم. یک وقت شادی شما برای این است که نمی‌دانی چه چیزی را از دست دادی. اگر متوجه شوی، آرام و قرار نداری. «هر که او ارزان خرد ارزان دهد/ گوهری طفلی به قرص نان دهد» یک طفل گوهری می‌دهد و نان می‌گیرد ولی آرام است چون نمی‌داند چه چیزی را از دست داده است. آرامشی که منشأ آن نبود معرفت باشد ارزشی ندارد.

ایکنا ـ یکی از رویدادهایی که در سال‌های اخیر رایج شده راهپیمایی صلح است. به نظر شما از این نظر راهپیمایی اربعین چه ظرفیتی دارد؟

طبق روایت، اگر کسی میان دو نفر صلح برقرار کند، مشمول صلوات خدا و ملائکه است و وقتی برمی‌گردد اجر لیله القدر به او داده می‌شود. مگر ما می‌توانیم تصور کنیم اجر شب قدر چقدر است. همچنین اگر کسی بین دو نفر را خراب کند، به همان میزان برایش سیئه نوشته می‌شود و عذابش مضاعف است. بنای شرع بر صلح است. حتی پیامبر(ص) هم جهاد ابتدایی نداشت. اهل بیت(ع) بنای جنگ و شمشیر کشیدن نداشتند.

در مباحث فقهی‌ آمده که مسلمان‌ها، مغازه‌تان را وقف مسیحیان و یهودیان کنید. در دین ما سفارش شده است که از مسیحی و یهودی دستگیری کنید. اگر جایی مسجد نیست ولی کلیسا و کنیسه هست مستحب است که در کلیسا و کنیسه نماز بخوانید. همه اینها پیام صلح و دوستی است. امیرالمؤمنین(ع) می‌گوید که مردم هم‌کیش یا هم‌نوع تو هستند. من وظیفه دارم که براساس وظایف انسانی نیاز انسان‌های دیگر را برطرف کنم. حتی در ابواب وقف توصیه شده که برای پرندگان و حیوانات هم وقف کنید. مثلاً آیت‌الله بافقی برای سگ‌های ولگرد وقف کرده است. ما هیچ وقت در اسلام به آدم‌کشی و اجحاف و ستم دعوت نشدیم. آنچه امروز از گروه‌های افراطی دور از حقیقت اسلام می‌بینیم ساخته و پرداخته استکبار است و هیچ نسبتی با اسلام ندارند. اسلام دین رحمت است. بنابراین اگر کسی در مسیر صلح قدم بردارد ارزشمند است و اگر کسی در مسیر صلح بین همه انسان‌ها قدم بردارد اجر عظیمی دارد.

انتهای پیام
captcha