خالق داستان‌های باورپذیر
کد خبر: 3999706
تاریخ انتشار : ۰۳ مهر ۱۴۰۰ - ۰۸:۰۶
با خادمان فرهنگی ایران-3/ مجتبی رحماندوست

خالق داستان‌های باورپذیر

کامران پارسی‌نژاد در سومین یادداشت خود درباره خادمان فرهنگی کشور به بررسی آثار ادبی و فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مجتبی رحماندوست پرداخته است.

خط فکری سیاسی من بسیجی است 

به گزارش خبرنگار ایکنا؛ کامران پارسی‌نژاد، نویسنده و منتقد ادبی در سلسله یادداشت‌هایی که در اختیار ایکنا گذاشته، به بررسی آثار و فعالیت‌های دو نویسنده و فعال فرهنگی حسین قرایی و یوسف قوجق با عناوین «توجه به بومی‌گرایی و حس وطن‌دوستی» و «عملگرایی فراتر از زمانه» پرداخته است. این نویسنده سومین یادداشت خود را به بررسی آثار ادبی و فعالیت‌های مجتبی رحماندوست اختصاص داده است.

 

 
دکتر مجتبی رحماندوست متولد همدان، نویسنده، شاعر و سیاستمداری توانمند است که در وادی ادبیات و سیاست خوش درخشیده است. با واکاوی دقیق آثار ادبی و فعالیت‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی رحماندوست این گزاره به ذهن متبادر می‌شود که شفافیت و راستی در گفتار، کردار و پندار دست‌مایه اصلی او در زندگی و فعالیت‌های اجتماعی، ادبی و سیاسی است. اویی که در تمام مقاطع خاص سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بسیار شفاف و دقیق، باور‌ها و نقطه‌نظرات خویش را بیان کرده است و چون خیلی از اهالی قلم و شخصیت‌های اجتماعی و سیاسی نیست که شرایط و مکان‌های مختلف چهره‌های مختلفی از خود را نشان می‌دهند.
 
آشنایی من با رحماندوست باز می‌گردد به سال ۱۳۷۰ زمانی که ایشان در حوزه هنری مسئول کارگاه داستان بود و من نوقلمی بودم که به تازگی مقالات تخصصی در حوزه مکاتب ادبی و نقد ادبی در مجله ادبیات داستانی منتشر می‌کردم و آن زمان قصد داشتم در طرح کارگاه و براساس زندگی امام محمد غزالی داستان خلق کنم. واکنش مجتبی رحماندوست به زندگینامه داستانی امام محمد غزالی پس از خلق اثر برایم جالب بود. چرا که غزالی نظرات نادرستی درباره قیام امام حسین(ع) مطرح کرده و روضه‌خوانی را هم حرام دانسته بود. عدم تمایل به انتشار زندگینامه داستانی غزالی به من ثابت کرد که به راستی رحماندوست به پیامبر اکرم (ص) و معصومین مطهر عشق می‌ورزد و این حس و حال حقیقی بدون داشتن ریا و منفعت‌طلبی بسیار ارزشمند است. چرا که اگر آدمی با همه وجود و خالصانه به ائمه و بزرگان آیین تشیع عشق بورزد و مصلحت‌اندیشی در کار نباشد، خواسته یا ناخواسته تحت تأثیر تعالیم معنوی و اخلاقی بزرگان دین قرار می‌گیرد و نه تنها در زندگی و کردارش سعی می‌کند تعالیم ائمه پاک را به کار گیرد، بلکه در آثار ادبی خود همواره تأثیرپذیری از باور‌ها و آیین جهان تشیع را نشان می‌دهد.
 
به طور مثال داستان کوتاه «اشک فولاد» جدای ساختار و اسکلت‌بندی محکم و استوار دارای مضامین و بن‌مایه‌های ارزشمند است. این اثر دارای بن‌مایه و مضامین ارزشمندی در معارف حسینی است. او در این اثر قوام‌یافته و بی‌مانند از زبان فولادی سخت، واقعه عاشورا را به تصویر می‌کشد. نثر داستان بی‌نقص است به گونه‌ای که انتخاب برخی واژگان خاص نوعی حس بومی‌گرایی را در ذهن مخاطب القا می‌کند و کمک می‌کند تا مخاطب در فضا و محیط داستانی قرار بگیرد. در عین حال که فضا‌سازی به درستی و با دقت نظر ایجاد شده است.  
 
«او می‌گوید: من فرزند فاطمه و علی هستم. او می‌گوید و می‌گوید و خودش را بیشتر معرفی می‌کند و من گوش می‌دهم. درست است که جنس من از فولاد است و به سنگدلی مشهورم اما فاطمه و علی را می‌شناسم. خانواده علی، همان علی که ما در عالم آهنی و فولادی خودمان به او علی مظلوم می‌گویم، خیرخواه همه مظلومان است.» در واقع رحماندوست مخاطب را به طور غیرمستقیم وامی‌دارد تا جنس قلب سپاهیان یزید را به واسطه نقش‌آفرینی فولاد سخت محک بزند و ددمنشی و قساوت قلب آنان را در کمال ایجاز مطرح کند.  
 
از ویژگی‌های بارز داستان‌های رحماندوست استفاده درست از عنصر دلالت‌گری و مستندسازی است و به همین دلیل است که تمامی داستان‌های او باورپذیر است و مخاطب می‌تواند رابطه حسی و چه بسا فراحسی با شخصیت‌ها و آثار داستانی او ایجاد کند. بی‌شک پرداختن به داستان‌هایی که سر منشأ باور شخصی نویسنده است، بیشتر تأثیرگذار است تا اثری خلق شود یا مضمونی مطرح بشود که خود نویسنده به آن باور ندارد. براین اساس شخصیت‌ها هم حقیقی جلوه‌گر می‌شوند و هیچ‌گونه نقص شخصیتی در آثار او دیده نمی‌شود. او به درستی می‌داند در کدام مکان و زمان گره‌های داستانی خود را ایجاد کند و در نهایت حادثه را به سمت گره‌گشایی برساند. در عین حال که میان تمام عناصر داستانی وحدت و همبستگی وجود دارد، ایجاد حالت تعلیق مناسب در داستان‌ها بیان‌گر نوعی وحدت و انسجام در شیوه روایتی داستان است. او به درستی می‌داند بر اساس چه جنس حادثه و مضمون، از چه نوع شیوه روایتی بهره‌مند شود و بی‌شک موفقیت او در این وادی به همین دلیل است.  
 
اشعار دکتر مجتبی رحماندوست نیز دارای درونمایه و مضامین مختلف مذهبی، مسائل روز جامعه و عالم سیاست است. او در واکنش به برکناری‌اش از سمت مشاور احمدی‌نژاد در امور ایثارگران، به دلیل مخالفت با عملکرد رحیم مشایی شعری سرود که قابل تعمق است: 
 
فاش سخن گویم و شادم از آن
گشت رها شانه ز بار گران
 
شکر خدا با همه سختی که بود
شانه نکردم تهی از هر چه بود
 
گاه چنان در به رویم باز شد
کز همه تعریف و ثنا ساز شد
 
روز دگر بر سر من کوفتند
چشم به بیچارگی‌ام دوختند
 
گاه به من انگ سیاسی زدند
طعنه‌زنان رنگ حماسی زدند
 
دفتر من رنگ سیاست نداشت
راست و چپ را به خدا واگذاشت
 
دست خدا، چون که مرا یار شد
خیر کثیر آمد و خروار شد
 
هست چو راضی ز من ارواح پاک
مرگم اگر سر برسد چیست باک؟
 
توجه به گذشته و پیشینه رحماندوست بی‌شک در شناخت این نویسنده، شاعر و سیاستمدار ناآشنا بی‌تأثیر نیست. مجتبی رحماندوست، در سال ۱۳۵۲ در رشته مهندسی عمران دانشکده فنی دانشگاه تهران پذیرفته شد و در سال ۱۳۵۸ مدرک مهندسی خود را اخذ کرد. بعد از فارغ‌التحصیلی و در سال ۱۳۶۱ برای تحصیل علوم اسلامی در حوزه علمیه شهر قم ساکن شد و پس از حضور در جبهه‌های جنگ در دوران دفاع مقدس و مجروحیت جنگی بار دیگر تحصیلات حوزوی و دانشگاهی خود را ادامه داد و در سال ۱۳۷۳ موفق به اخذ مدرک دکتری ادبیات شد. وی به عنوان بسیجی به جبهه اعزام شد و در سال ۱۳۶۲، در منطقه دارخوین یک دست و یک پای خود را از دست داد.
 
 رحماندوست، به دلیل دغدغه اصلی‌اش که همان حضور فعال در جبهه‌های جنگ بود، در دوران دفاع مقدس پس از مجروحیت شدید، فعالیت‌های اجرایی خود را متمرکز به مسائل مربوط به ایثارگران، خانواده‌های شهدا و رزمندگان کرد. یکی از مهمترین این نمونه فعالیت‌ها ارائه پیشنهاد وجود مشاور امور ایثارگران در سطح رئیس جمهور، وزرا و استانداران هر استان بوده است. بر این اساس رحماندوست مدت ۱۳ سال مسئولیت مشاور امور ایثارگران رئیس جمهوری را بر عهده داشته است که آخرین دوره آن مربوط به ریاست «محمود احمدی‌نژاد» در دولت دهم بود که به عزل رحماندوست به دلیل مخالفت با رحیم مشاعی از این مقام منجر شد.
 
رحماندوست، مسئولیت‌های اجرایی دیگری نظیر مشاور رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی، مسئول کارگاه قصه و رمان حوزه هنری، مسئول مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری، نمایندگی مجلس شورای اسلامی در دور نهم، مدیر کل مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، رئیس فراکسیون فلسطین و مقاومت اسلامی، نایب رئیس فراکسیون ایثارگران، عضو فراکسیون قرآن، عترت و نماز، عضو فراکسیون دانشگاهیان عضو فراکسیون طرح‌ها و لوایح مهم، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، رئیس کارگروه تخصصی ایثارگران عضو ناظر مجلس در ستاد ساماندهی و حمایت از مشاغل خانگی، عضو هیأت علمی (دانشیار) دانشگاه تهران.. را بر عهده داشته است.
 
آثار منتشر شده عبارتند از؛ مفتاح التفاسیر (۱۳۷۰)، مسافر (۱۳۷۴)، یک جفت ونیم (۱۳۸۱)، میل لیلی (۱۳۸۳)، سفر غریب (۱۳۸۵)، روشی نو در آموزش مبادی العربیه (۱۳۸۶)، تفاسیر قران کریم (۱۳۸۶)، تفسیر به رأی (۱۳۸۶)، نگهبان غار (۱۳۸۷)، مفقود سوم (۱۳۸۷)، سه پدیده در آینه رمان (۱۳۸۸). از میان آثار ایشان، تاکنون کتاب‌های «مفقود سوم» و «اشک فولاد» با کمک گروه فرهنگی باقیات به صورت بین‌المللی منتشر شده‌اند.
 
در پایان اشاره به این نکته ضروری است که با توجه به نوع فعالیت‌ها و سوابق درخشان رحماندوست خاصه توجه و عنایتی که به مسائل مربوط به رزمندگان، جانبازان، ایثارگران و خانواده شهدا دارد، جا دارد پیشنهاد ایشان در دولت کنونی دوباره احیا شود و یکی از مشاوران رئیس جمهوری و استانداران به مسائل مربوط به جانبازان اختصاص یابد. با توجه به حسن سابقه و خط فکری شفاف و مشخص دکتر رحماندوست می‌طلبد تا ایشان دوباره با سمت مشاور رئیس جمهوری در امور ایثارگران فعالیت خود را آغاز کنند. 
 
دکتر رحماندوست در بیان خط فکری خود نیز صراحت کلام دارد و اهل حاشیه‌سازی و پنهان کردن مکنونات درونی خود نیست: «خط فکری سیاسی من بسیجی است. طبق فرموده امام خمینی(ره) که بسیجی یعنی تکلیف‌گرا، من خودم را تکلیف‌گرا می‌دانم.»
انتهای پیام
captcha