به گزارش ایکنا، رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیاناتشان در اولین دیدار هیئت دولت سیزدهم با استناد به آیه 25 سوره مبارکه «حدید»، به اهمیت مسئله عدالت در یک نظام دینی اشاره کرده و فرمودند: «اساس حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی بر اقامه عدل است، کما اینکه اساس همه ادیان بر اقامه عدل است. خدای متعال میفرماید که ما پیغمبران را فرستادیم، کتابهای آسمانی را فرستادیم، لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط؛ اصلاً برای اینکه مردم قیام به قسط کنند و جامعه، جامعه عدالتآمیز باشد. خب ما در این زمینهها عقبیم، خیلی باید کار کنیم، خیلی باید تلاش کنیم. به نظر من هر مصوّبهای که شما تصویب میکنید، هر لایحهای که در دولت تنظیم میکنید، هر بخشنامهای که خود شما در دستگاهِ خودتان صادر میکنید، یک پیوست عدالت باید داشته باشد؛ باید مراقب باشید این روش، این کار، این دستور، ضربهای به عدالت نزند، طبقات مظلوم را پایمال نکند؛ این مراقبت باید همیشه باشد؛ حالا یا با یک پیوست مکتوب یا بالاخره از لحاظ نوع تنظیم جوری باشد که این طور باشد.»
برهمین مبنا در این گزارش، به تفاسیر مربوط به این آیه میپردازیم.
متن آیه: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ»
ترجمه آیه: «به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند، و آهن را كه در آن براى مردم خطرى سخت و سودهايى است، پديد آورديم، تا خدا معلوم بدارد چه كسى در نهان، او و پيامبرانش را يارى مىكند. آرى، خدا نيرومند شكستناپذير است.»
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان پیرامون این آیه بیان میدارد: «اين آيه مطلب تازهاى از سر گرفته و با آن معناى تشريع دين از راه ارسال رسل و انزال كتاب و ميزان را بيان مىكند و مىفرمايد كه غرض از اين كار اين است كـه مردم به قسط و عدالت عادت كرده و خوى بگيرند و نيز به وسيله و با انزال حديد امتحان شوند و برايشان معلوم شود كه چه كسى خداى ناديده را يارى مىكند و چه كسى از يارى او مضايقه مىنمايد و نيز بيان كند كه امر رسالت از آغاز خلقت مستمرا در بشر جريان داشته و به طور مداوم از هر امتى جمعى هدايتيافته و بسيارى فاسق شدهاند.
پس منظور از كلمه (بينات) در جمله (لقد ارسلنا رسلنا بالبينات) آيات بينات اسـت؛ آياتى كه وسيله آن بيان مىكند كه رسولان، فرستاده از جانب اويند و آن آيات يا عبارت است از معجزات باهره و يا بشارت واضح و يا حجتهاى قاطع.
منظور از كتاب، وحیاى است كه صلاحيت آن را دارد كه نوشته شود و به صورت كتاب در آيد، دستوراتى كه مشتمل است بر معارفى دینى، از قبيل عقايد حق و اعمال صالح و كتابهاى آسمانى كه معنايش معلوم شد، عبارتند از پنج كتاب 1- كتاب نوح 2- كتاب ابراهیم 3 - كتاب تورات 4- كتاب انجيل 5- كتاب قرآن.
(و الميزان ليقوم الناس بالقسط)؛ مفسرين، ميزان را به همان تراز و كه داراى دو كفه است و سنگينىها را با آن مىسنجند تفسير كردهاند و جمله (ليقوم الناس بالقسط) را غايت و غرض انزال ميزان گرفته، گفتهاند: معناى جمله اين است كه: ما ترازو را نازل كرديم تا مردم را به عدالت در معاملات خود عادت دهيم و در نتيجه ديگر خسارت و ضررى نبينند و اختلالى در وزنها پديد نيايد و نسبت ميان اشيا مضبوط شود، چون قوام زندگى بشر به اجتماع است و قوام اجتماع هم به معاملاتى است كه در بين آنان دائر است و يا مبادلاتى كه با دادن اين كالا و گرفتن آن كالا صورت مىگيرد و معلوم است كه قوام اين معاملات و مبادلات در خصوص كالاهايى كه بايد وزن شود به اين است كه نسبت ميان آنها محفوظ شود و اين كار را ترازو انجام مىدهد.
تفسير ديگرى كه احتمالا مىشود براى ميزان كرد و خدا داناتر است، اين است كه: منظور از ميزان، دين باشد، چون دين عبارت اسـت از چيزى كه عقايد و اعمال اشخاص با آن سنجيده مىشود و اين سنجش هممايه قوام زندگى سعيده اجتماعى و انفرادى است و احتمال با سياق كلام كه متعرض حال مردم از حيث خشوع و قساوت قلب و جديت و سهل انگاريشان در امر دين است سازگارتر است.
(فيه بأس شديد و منافع للناس)؛ كلمه (بأس) به معناى تأثير شديد اسـت، ليكن غالباً در شدت در دفاع و جنگ استعمال مىشود و بدين جهت فرموده در آهن بأسى شديد است، كه به طور مدام جنگها و مقاتلات و انواع دفاعها نياز به آهن داشته، چون اقسام سلاحهايى كه درست مىكردهاند از آهن بوده و بشر از ديرباز به اين فلز دست يافته و متوجه منافعش شده و آن را استخراج كرده است و اما منافع ديگرى كه اين فلز براى مردم دارد احتياج به بيان ندارد، چون مىبينيم كه آهن در تمامى شعب زندگى و صنايع مربوط به آنها و دخالت دارد.
(و ليعلم اللّه من ينصره و رسله بالغيب)؛ اين جمله غايتى است عطف بر غايتى كه حذف شده و تقدير كلام چنين است (و انزلنا الحديد لكذا و ليعلم اللّه من ينصره...)، يعنى ما آهن را براى اين و... نازل كرديم و نيز براى اين كه خدا معلوم كند چه كسى او و رسولان - او را يارى مىكند و مراد از يارى كردن پيامبران خدا، جهاد در راه او است تا از مجتمع دينى دفاع نموده، كلمه حق را بسط دهند و منظور از اين كه فرمود: نصرت را به غيب مىكنند، اين است كه در حال غيبت رسول او را يارى مىكنند، حال يا غيبت رسول از ايشان و يا غيبت ايشان از رسول. مراد از اين كه فرمود: (تا خدا بداند...) اين است كه خدا ياوران خود و فرستادگان خود را از آنهايى كه يارى نمىكنند، متمايز و جدا سازد.
(ان اللّه قوى عزيز)؛ اين جمله خاتمه آيه است و ختم كردن آيه با این جمله گويا اشاره باشد به اين كه دستور خداى تعالى به جهاد براى همين بوده كه امتثالكنندگان را از ديگران جدا كند، نه اين كه خداى تعالى احتياجى به نصرت ناصرى داشته باشد، چون خدا قویاى است كه به هيچ و جه ضعف در او راه ندارد و عزيزى است كه ذلت به سويش راه نمىيابد.»
براین اساس نکته مهم این است که خداوند میخواهد برپایی قسط و عدل به یک عادت و رویه رفتاری و آرمان همیشگی در جامعه انسانی تبدیل شود و این به واسطه اهمیت غیر قابل انکار عدالت و نقش تأثیرگذار آن در تحقق تعالی و تکامل انسان و جامعه است.
آیتالله مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه درباره این آیه آورده است که «از آنجا كه سبقت به سوى رحمت و مغفرت و بهشت پروردگار كه در آيات قبل به آن اشاره شده بود نياز به رهبرى رهبران الهى دارد در آيه مورد بحث كه از پرمحتواترين آيات قرآن است به اين معنى اشاره كرده و هدف ارسال انبيا و برنامه آنها را دقيقا بيان مىكند و مىفرمايد: ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستاديم؛ لقد ارسلنا رسلنا بالبينات. و با آنها كتاب آسمانى و ميزان فرستاديم؛ و انزلنا معهم الكتاب و الميزان. تا مردم به عدل و داد قيام كنند؛ ليقوم الناس بالقسط.
(بينات) معنى گسـتردهاى دارد كه شامل معجزات و دلایل عقلی مىشود كه انبيا و رسولان الهى با آن مجهز بودند. منظور از كتاب همان كتب آسمانى است و از آنجا كه روح و حقيقت همه يک چيز است تعبير به كتاب به صورت مفرد مىكند هر چند با گذشت زمان و تكامل انسانها، محتواى آن كاملتر مىشود اما (ميزان) به معنى (وسيله وزن كردن و سنجش) است كه مصداق حسى آن ترازوهایى است كه وزن اجناس را با آن مىسنجند، ولى مسلما در اينجا منظور مصداق معنوى آن است، يعنى چيزى كه تمام اعمال انسانها را مىتوان با آن سنجيد و آن احكام و قوانين الهى و يا آئين او به طور كلى است كه معيار سنجش نيكیها و بدیها و ارزشها و ضد ارزشها است.
به اين ترتيب پيامبران با سه وسيله مجهز بودند: دلایل روشن، كتب آسمانى و معيار سنجـش حق از باطل و خوب از بد. مانعى ندارد كه فىالمثل قرآن مجيد هم بينه به معنای معجزه باشد و هم كتاب آسمانى و هم بيان كننده احكام و قوانين؛ يعنى سه بعد در يک محتوی. به هر حال هـدف از اعزام اين مردان بزرگ با اين تجهيزات كامل همان اجراى قسط و عدل است. در حقيقت اين آيه به يكى از اهداف متعدد ارسال پيامبران اشاره مى كند، زيرا مىدانيم انبيا اهداف متعددى را پيگيرى مىكردند.
نكته جالب ديگر در جمله (ليقوم الناس بالقسط) اين است كه از خودجوشى مردم سخن مىگويد؛ نمىفرمايد: هدف اين بوده كه انبيا انسانها را وادار به اقامه قسط كنند، بلكه مىگويد: هدف اين بوده كه مردم مجرى قسط و عدل باشند! آرى مهم اين است كه مردم چنان ساخته شوند كه خود مجرى عدالت گردند و اين راه را با پاى خويش بپويند. ولى از آنجا كه به هر حال در يک جامعه انسانى هر قدر سطح اخلاق و اعتقاد و تقوا بالا باشد باز افرادى پيدا مىشوند كه سر به طغيان و گردنكشى بر مىدارند و مانع اجراى قسط و عدل خواهند بود لذا در ادامه آيه مىفرمايد: ما آهن را نازل كرديم كه در آن قوت شديدى است و نيز منافعى براى مردم !
آرى تجهيزات سهگانه انبياء الهى براى اجراى عدالت وقتى مىتواند به هدف نهایى برسد كه از ضمانت اجرایى آهن و (بأس شديد) آن برخوردار باشد.»
در واقع این آیه بیانگر نگاه متعالی اسلام به گسترش عدل و داد و اجراى قسط در جامه انسانى است که ابتدا پایه حرکت به سمت برپایی قسط و عدل را خود مردم و براساس یک انقلاب فکری و فرهنگی قرار میدهد و این را با تعابیری همچون بینات، میزان و کتاب مطرح میکند ودر گام دوم از آهن یا بأس شدید به منزله ضمانت اجرای این عدالتگستری در برابر ستمگران و زورگویان سخن میگوید که البته لازمه این ضمانت اجرا یاری دین خدا و رسولان او از سوی مردم است؛ به عبارتی در اینجا هم نقش اصلی با مردم است.
در نهایت از این آیه میتوان اینطور نتیجه گرفت که:
1ـ عدالت واقعى در سايه قانون و رهبر الهى است.
2ـ فلسفه نبوّت، ايجاد عدالت است.
3ـ بعد از اتمام حجّت از طرف خداوند، مسئوليّت با مردم است كه براى عمل و اجرا بپاخيزند.
4ـ عدالت در تمام ابعاد مطلوب است؛ «بِالْقِسْطِ» مطلق آمده كه شامل همه چيز مىشود.
5ـ مردم بايد حكومت و تشكيلات داشته باشند تا بتوانند براى قسط بپاخيزند و جلو طغيانگران را بگيرند.
6ـ اول كار فرهنگى و تربيتى، بعد اعمال قدرت و تنبيه.
7ـ با موانع گسترش عدالت، بايد برخورد شديد كرد.(تفسیر نور، حجتالاسلام و المسلمین محسن قرائتی)
انتهای پیام