دومین اثر بلند بهتاش صناعیها فیلمی اجتماعی با موضوع قصاص است که نگاهی چندوجهی به امر قصاص و تبعات آن دارد. این فیلم برخلاف بسیاری از آثار در مذمت یا مدح قصاص نیست و روایتی را از یک اشتباه غیرعمد و تغییر ادله شهادت بیان میکند. صناعیها قصد دارد با نگاه خاص خودش، تبعات گوناگون یک اشتباه را برای مخاطب روشن کند.
قصیده گاو سفید قصه زنی است که همسرش به جرم قتل عمد اعدام شده است و او زندگیش را با دختر ناشنوایش به سختی میگذراند و پس از اندک زمانی که از اعدام همسرش میگذرد، به او اعلام میکنند که قاتل فرد دیگری است و همسرش به اشتباه اعدام شده است. به سادگی از او عذرخواهی میکنند و مبلغی را به عنوان دیه برای او در نظر میگیرند. قاضی این حکم دچار عذاب وجدان میشود و سعی میکند به صورت ناشناس به خانواده قربانی کمک کند و داستانکهای گوناگون در حول این موضوع رخ میدهد و او به گونهای عجیب در زندگی این خانواده جای میگیرد.
دلبستگی مینا با بازی مریم مقدم به قاضی با بازی علیرضا ثانیفر داستانی است که به مرور در فیلم تنیده میشود و کارگردان توانسته در بستر یک قصه عاشقانه روایتش را به خوبی برای مخاطب تعریف کند. فیلم روایتی کند دارد و ریتم آن برای بسیاری از مخاطبان شاید کسلکننده باشد اما روشن شدن تدریجی وقایع مخاطب را تا پایان با خود همراه میکند.
موضوع فیلمنامه ظرفیت دارد که با پردازش بهتر بتواند ارتباط مؤثری با مخاطبان برقرار کند، اما پرداختن به برخی روایتهای نابجا از زندگی رضا، شخصیت مرد این قصه را کمی دور از انتظار کرده است.
این فیلم قصد دارد برخی رویههای قضایی کشور و احکام قضایی چون قصاص را با توجه به ابعاد گوناگون آن نقد کند؛ به این امید که شاید بتواند تأثیری در بازنگری احکام داشته باشد. پشیمانی و التهاب روحی قاضی پس از صدور حکم و کنارهگیری از شغلش، شاید دریچه دیگری از یک واقعه را برای مخاطب بگشاید، زیرا تصمیم اشتباه قطعاً فرد تصمیمگیرنده را نیز دچار تبعات غیرقابل جبرانی میکند که رویارویی با وجدان فردی یکی از مهمترین چالشهای آن است. در واقع کارگردان سعی کرده دغدغههای انسانیاش را در این اثر ترسیم کند.
بازی بازیگران خوب و روان است و مریم مقدم توانسته استیصال یک زن را در بحران زندگیاش به خوبی ترسیم کند و ثانیفر هم با وجود نقدهایی، روان و زیبا بازی کرده است. البته بازیهای گرم بازیگران از سردی فیلمنامه کاسته است. موسیقی این فیلم در کنار ریتم کندش به مخاطب کمک میکند تا بتواند بیشتر با بار درام اثر همراه شود.
پیرنگهای نه چندان جذابی هم در فیلم وجود دارد که شاید مخاطب آن را دوست نداشته باشد، از جمله مزاحمتهای برادرشوهری که نقش قیم دختر مینا را دارد و سعی میکند با تأکید بر گرفتن حضانت فرزند، مینا را مجبور به ارتباط اجباری کند. این موضوع که حالا به یک کلیشه ذهنی در جامعه تبدیل شده، جزء معضلاتی است که همچنان وجود دارد و هنوز بسیاری از زنان با آن دست به گریباناند.
در قصیده گاو سفید آدمها سفید یا سیاه نیستند و نگاه مطلق به شخصیتها وجود ندارد، اما رازی که به سرعت برای مخاطبان عیان میشود تا پایان قصه برای مینا مبهم میماند و پایانبندی آن بسیار سطحی است. شاید تدوین مجدد این اثر بتواند پایان بهتری را برای آن رقم بزند و قطعاً وسواس بیشتر روی فیلمنامه میتوانست انتقادات کمتری را در پی داشته باشد.. این موضوع انتخابی جسورانه است و میتواند صفبندیهای خاصی را به واسطه سوژه ایجاد کند، اما این سوژه جسورانه منتج به ترسیم یک داستان شگفتانگیز نشده و فیلمنامه آن در بسیاری موارد ضعفهای آشکاری دارد.
فیلم قصیده گاو سفید یک شاهکار سینمایی نیست اما میتواند رضایت خاطر مخاطبان این قبیل آثار را جلب کند.
یادداشت مینا حیدری
انتهای پیام
فیلم تا آخراش خیلی عالی و جذاب بود ولی خوب تموم نشد
قضاوت نابجا عواقب خودشو داره از دست دادن همسر فرزند و آخر خودش