چندهمسری، روا یا ناروا؟
کد خبر: 3854842
تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۳۹۸ - ۰۸:۴۸

چندهمسری، روا یا ناروا؟

گروه شبکه اجتماعی ــ یک دانش‌آموخته حوزه علمیه قم با انتشار مطلبی در شبکه‌های اجتماعی درباره طرح موضوع چندهمسری واکنش نشان داد که مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفت.

چندهمسری، روا یا ناروا؟به گزارش ایکنا، حسین سعادت، دانش‌آموخته حوزه علمیه قم، در مطلبی که مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفت، نوشت:

چند روزی است که در پی برنامه «بدون توقف» صداوسیما با موضوع چندهمسری و نیز انتشار پوستر تبلیغاتی کارگاه مهارت‌های ارتباطی خانواده‌های چندهمسری در تهران، این مسئله به بحثی داغ در شبکه‌های مجازی تبدیل شده است. موافقان چندهمسری مهم‌ترین استدلالی که برای ترویج این امر بیان می‌دارند آن است که با توجه به آمار بالای زنان و دخترانی که در سنین تجرد قطعی به‌ سر می‌برند و نیز با توجه به آنکه نیازهای جسمی و روانی این زنان باید ارضا و پاسخ داده شود و از آنجا که به علت پایین‌تر بودن آمار تجرد قطعی در مردان، تنها راه برای پاسخ‌دهی به نیازهای این دسته از زنان، ازدواج مردان متأهل با آن‌ها می‌باشد، بنابراین منع از چندهمسری مساوی است با محروم کردن خیل عظیمی از زنان جامعه از ارضای نیازهای طبیعی جسمی و روانی. محروم کردن انسان‌ها از ارضای نیازهایشان هم که ظلم در حق آن‌ها محسوب می‌شود.

این استدلال اگر چه در جای خود مطلبی صحیح است اما یک حلقه مفقوده دارد که بدون در نظرگرفتن آن، این استدلال ناتمام می‌ماند و آن در نظر نگرفتن نقش و عکس‌العمل همسران اول مردانی است که اقدام به ازدواج مجدد می‌نمایند. به اعتقاد نگارنده چندهمسری در زمینه و زمانه معاصر تفاوتی بنیادین با چندهمسری در اعصار گذشته پیدا کرده است که همین مسئله باعث تفاوت حکم فقهی و اخلاقی آن نسبت به زمان گذشته می‌گردد.

در قرون گذشته به علت جنگ‌های بسیار داخلی و خارجی و کشته شدن مردان در این جنگ‌ها جمعیت زنان به‌صورت فزاینده‌تری از مردان بیشتر بوده است، در کنار این عامل زنان در منزل مسئولیت‌های متعدد سنگینی بر عهده داشتد که وظیفه همسری و خانه‌داری را برای آنها به کاری طاقت‌فرسا مبدل می‌ساخت، از آنجا که در آن دوران فرزندان به خصوص پسران به مثابه بازوان اقتصادی برای خانواده محسوب می‌شدند، کثرت فرزندان امری مطلوب بود.

از دیگر سو به علت بهداشت پایین و وجود بیماری‌های مختلف و عدم مهار آنها، بیشتر کودکان در سنین نوزادی از دنیا می‌رفتند به گونه‌ای که یک زن برای داشتن مثلاً پنج فرزند لازم بود که به طور معمول ده فرزند به‌ دنیا آورد تا در طول زمان حداقل پنج نفر از آنان باقی بمانند، علاوه بر این مسئولیت نگهداری و مراقبت از کودکان و نیز سایر وظایف درون منزل از آشپزی و نظافت و شستشو و ... بر عهده زنان بود، با توجه به نبود امکانات و تکنولوژی‌های امروزین می‌توان تصور نمود که مجموع این وظایف در کنار بارداری و فرزندآوری‌های تقریباً هر ساله، چه رنج سنگین و طاقت‌فرسایی را بر زنان وارد می‌ساخته است.

مجموع این عوامل باعث می‌شد که به گفته «ویل دورانت» در کتاب تاریخ تمدن، زنان از ازدواج مجدد شوهران خود استقبال می‌کردند و حتی گاه خود اقدام به پیدا کردن همسر دیگری برای شوهر خود می‌کردند، چرا که آمدن همسر دوم و سوم مساوی بود با سبک‌تر شدن وظایف همسر اول، همچنین نیازی به بارداری‌ها و فرزندآوری‌های هرساله برای فزونی بخشیدن به تعداد فرزندان نبود، چرا که این امر در میان چند همسر تقسیم می‌شد و هم آنکه این همسران در سایر کارها و شئونات منزل کمک کار یکدیگر بودند. در مجموع اگر چه ازدواج مجدد شوهران از جنبهٔ حس تملّک(و یا بگوییم حسادت زنانه) برای زنان امری تلخ و سخت بود اما از آنجایی که همسران دیگر بارهای سنگینی را از دوش همسر اول بر می‌داشتند و مزیت‌هایی را با خود به ارمغان می‌آوردند، مجموعهٔ این مزیت‌ها باعث ایجاد یک توازن نسبی میان سختی‌ها و راحتی‌های هوو داشتن برای زنان می شد.

اما در زمانه معاصر نه از فرزندآوری‌های زیاد و متعدد خبری هست و نه خانه‌داری کاری طاقت فرسا محسوب می‌شود، چرا که تکنولوژی‌های نوین همچون هووهای قرون گذشته دستیار زنان شده‌اند. به همین جهت در زمانهٔ معاصر داشتن هوو برای همسران اول، جز رنج روحی و فرسایش روانی چیز دیگری به ارمغان نمی‌آورد، و از آنجا که باز به گفته ویل دورانت در کتاب لذات فلسفه، زن امروزی یک پدیده نوپدید در تاریخ بشری است و هیچ نظیری در میان زنان تاریخ بشری ندارد و افکار و احساسات او از زنان دیروزی متمایز شده است، مشاهده می‌کنیم که در اکثر مناطق کشور زنان اول در صورت ازدواج مجدد شوهران خود یا اقدام به طلاق می‌نمایند و یا آنکه روابط آن‌ها با شوهرانشان تیره و تار می‌شود.

حال می‌توان پرسید آیا به لحاظ اخلاقی مجازیم که برای برآورده ساختن نیازهای غریزی و روحی یک زن، آرامش روانی یک زن دیگر را از او سلب کنیم؟ و با توجه به آنکه در اسلام نهاد ازدواج و خانواده مقدس‌ترین نهاد قلمداد شده آیا می‌توان به‌منظور کمک به رفع نیازهای طبیعی بخشی از زنان، روابط خانوادگی بخشی دیگر از زنان را تخریب و نابود نمود؟

انتهای پیام
captcha