هیمنه پیامبر(ص) بر انبیا علامت خاتمیت است/ علم سوگندپذیر نیست
کد خبر: 3850002
تاریخ انتشار : ۲۳ مهر ۱۳۹۸ - ۱۰:۴۶
آیت‌الله جوادی آملی:

هیمنه پیامبر(ص) بر انبیا علامت خاتمیت است/ علم سوگندپذیر نیست

گروه حوزه‌های علمیه ــ مفسر قرآن کریم تأکید کرد: هيمنه داشتن بر همه انبيا علامت خاتميت و عظمت و پايان‎پذيری وحی و نبوت و وجود مبارک حضرت محمد(ص) است.

هیمنه پیامبر(ص) بر انبیاء گذشته علامت خاتمیت است/ علم سوگندپذیر نیستبه گزارش ایکنا، آیت‌الله جوادی آملی در ادامه تفسیر سوره مبارکه مرسلات در تفسیر آیات یک تا 15 این سوره به طرح مسائلی مانند برهانی بودن علم و نقش نداشتن سوگند در حل مسایل علمی، انطباق مرسلات بر بادها و فرشتگان، نقش ایمان و عمل صالح در افزایش رزق و روزی و ... پرداخت؛ متن تفسیر جلسه سوم سوره مرسلات به شرح زیر است:
 
سوره مبارکه «مرسلات» که در مکه نازل شد با سوگند یاد شده است. این سوگندهای چندگانه گرچه به حسب ظاهر به بادهای گوناگون است؛ اما تک‎تک این بادها هدایت‎شده‎اند و برای تأمین زندگی مردم ضروری‎اند و تحت رهبری فرشتگان مخصوص‎اند. همان‌طوری که انسان یک بدنی دارد و یک روحی، آن روح مدبّر این بدن است، برای بسیاری از موجودات عالم هم یک ارواحی است که مدبرات اینها هستند، گرچه آنها تعلق تدبیری دارند نه تعلق‎های طبیعی و مانند آن، ولی ذات اقدس الهی که از فرشته‎ها به مدبرات امر یاد می‎کند، معلوم می‎شود تمام اینها نظم خاص علمی دارند که فرشتگان الهی راهنمایی می‎کنند. آن قدر این بادهای یاد شده در قرآن تحت رهبری فرشته‎ها منظم کار می‎کنند که در عذاب‎هایی که نظیر ﴿سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَةَ أَیَّامٍ﴾[1] و مانند آن ذکر شد آنجا در همان شهر، در همان منطقه آن که مؤمن بود از عذاب نجات پیدا می‎کرد، آن که کافر بود گرفتار عذاب می‎شد، معلوم می‎شد بادی که به عنوان ﴿سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَةَ أَیَّامٍ﴾ معصومانه تحت رهبری فرشتگان الهی کار می‎کند.
 
در این بخش که آیا منظور از این مرسلات فرشته‎ها و اینها هستند یا بادهایی هستند که تحت حمایت و هدایت فرشته‎ها هستند؟ یک بیان نورانی از امام سجاد(سلام الله علیه) است در «صحیفه سجادیه» که روی این فرشته‎ها نام‎گذاری شده و به تک‎تک اینها سلام می‎فرستد و سمَت و رسالت و مأموریت این فرشته‎ها را مشخص می‎کند. این دعای اول «صحیفه سجادیه»، حدّ انسانیت را مشخص می‎کند که «الانسان ما هو»؟ در عرف ما می‎گوییم انسان حیوان ناطق است؛ ولی از دعای اول «صحیفه سجادیه» معلوم می‎شود که حدّ انسان این است که «الانسان حیوان ناطق حامد»؛ یعنی یک موجود زنده‎ای است که سخن می‎گوید و درک دارد و حامد و شاکر الهی است. در دعای اول «صحیفه سجادیه» آمده است اگر چنانچه ذات اقدس الهی حمد را یاد انسان نمی‎داد و انسان از توفیق حمد محروم بود، «لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّةِ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیَّةِ» انسان یک حیوان بود و به این صورت درنمی‎آمد. یک دعای خاصی هم دارد که خدایا حمد بکنیم طوری که توفیقی اعطا بکنی که ما در نظم شهدا قرار بگیریم! شهدایی هم که گاهی گفته می‎شود «مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِیدا»،[2] حضرت آن را نمی‎خواهد، می‎گوید: «حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِی السُّعَدَاءِ مِنْ أَوْلِیَائِهِ وَ نَصِیرُ بِهِ فِی نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُیُوفِ أَعْدَائِه‏»[3] درست است که خیلی‎ها ثواب شهید را می‎برند «مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِیدا»؛ ولی منظور حضرت در این دعا، آن کسی که در صحنه جهاد و با شمشیر دشمن شهید می‎شود من آن حمد را می‎خواهم.
 
اما در این دعای سوم فرشتگانی که مسئولیت خاصی دارند در تنظیم بادها مخصوصاً بادهایی که برای عذاب می‎آید، آنجا ذکر می‎کند. دعای سوم این است که «اللَّهُمَّ وَ حَمَلَةُ عَرْشِكَ الَّذِینَ لا یَفْتُرُونَ مِنْ تَسْبِیحِكَ وَ لا یَسْأَمُونَ مِنْ تَقْدِیسِكَ وَ لا یَسْتَحْسِرُونَ مِنْ عِبَادَتِكَ وَ لَا یُؤْثِرُونَ التَّقْصِیرَ عَلَی الْجِدِّ فِی أَمْرِكَ وَ لَا یَغْفُلُونَ عَنِ الْوَلَهِ إِلَیْكَ» خدایا فرشتگانی که هیچ قصدی ندارند، اهل سهو نیستند، اهل نسیان نیستند، اهل غفلت نیستند، اهل اعراض نیستند، راحتی خود را بر عبادت در پیشگاه تو ترجیح نمی‎دهد، هیچ قصوری ندارند، هیچ تقصیری ندارند، من نسبت به اینها عرض ادب می‎کنم؛ این به صورت اصل جامع.
 
بعد نام فرشتگان مخصوص را می‎برد، می‎گوید: «وَ إِسْرَافِیلُ صَاحِبُ الصُّورِ الشَّاخِصُ الَّذِی یَنْتَظِرُ مِنْكَ الْإِذْنَ» اسرافیل(سلام الله علیه) که مظهر احیای توست و حیات‎بخش است و منتظر دستور توست که چه وقت در صور بدمد و تمام مرده‎ها زنده بشوند «وَ حُلُولَ الْأَمْرِ، فَیُنَبِّهُ» با نفخه و با آن دمیدن «صَرْعَی رَهَائِنِ الْقُبُورِ» مستحضرید که مرده‎ها را می‎گویند «رَهَائِنُ القُبُورِ». این بیان نورانی حضرت امیر که در دفن فاطمه(سلام الله علیهما) گفت به اینکه این ودیعه شماست «فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهیِنَةُ»[4] این مرده را می‎گویند «رَهینُ القُبُور». در این تعبیرات نورانی امام سجاد دارد که «رَهَائِنُ القُبُورِ» مرده‎ها رهن قبر هستند، این اختصاصی به حضرت صدیقه کبریٰ ندارد؛ منتها آن جمله اولش است «فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَةُ» بله، مخصوص است؛ اما «أُخِذَتِ الرَّهیِنَةُ» یعنی هر کسی در رهن قبر خودش است. مرده‎ها «رَهَائِنُ القُبُورِ»اند یعنی در گرو قبر هستند قبر این گرو را دارد. ما در رهن قبر هستیم قبر ما را طلب می‎کند به عنوان مرتهن. «صَرْعَی رَهَائِنِ الْقُبُورِ» این درباره اسرافیل(سلام الله علیه).
 
«وَ مِیكَائِیلُ ذُو الْجَاهِ عِنْدَكَ وَ الْمَكَانِ الرَّفِیعِ مِنْ طَاعَتِكَ» این است. سوم: «وَ جِبْرِیلُ الْأَمِینُ عَلَی وَحْیِكَ الْمُطَاعُ فِی أَهْلِ سَمَاوَاتِكَ» جبرئیل(سلام الله علیه) که مورد اطاعت بسیاری از فرشتگان آسمان است که آنها تحت تدبیر جبرئیل(سلام الله علیه) هستند. «الْمَكِینُ لَدَیْكَ، الْمُقَرَّبُ عِنْدَك‏»؛ بعد از اسرافیل و بعد از میکائیل و بعد از جبرئیل نام مبارک روح را می‎برد که ﴿تَنَزَّلُ الْمَلاَئِكَةُ وَ الرُّوحُ﴾؛[5] معلوم می‎شود روح یک فرشته‎ای است غیر از اینها. می‎فرماید: «وَ الرُّوحُ الَّذِی هُوَ عَلَی مَلَائِكَةِ الْحُجُبِ وَ الرُّوحُ الَّذِی هُوَ مِنْ أَمْرِكَ»؛ چند تا فرشته به نام روح‎اند که آنها به عنوان روح یاد می‎کنند، عرض می‎کند که خدایا بر همه اینها درود بفرست. «وَ عَلَی الْمَلَائِكَةِ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِمْ» فرشته‎هایی که زیر مجموعه این چهار، پنج فرشته معروف‎اند. «مِنْ سُكَّانِ سَمَاوَاتِكَ وَ أَهْلِ الْأَمَانَةِ عَلَی رِسَالاتِكَ وَ الَّذِینَ لَا تَدْخُلُهُمْ سَأْمَةٌ مِنْ دُءُوبٍ وَ لَا إِعْیَاءٌ مِنْ لُغُوبٍ وَ لَا فُتُورٌ» هیچ خسته نمی‎شوند نه در آمد و رفت رسالت‎های شما خستگی دارند، نه در عبادت خستگی دارند، نه احتیاج به خواب دارند؛ این در خطبه نورانی حضرت امیر خطبه اول همین است که اینها که اهل خواب نیستند، اینها که اهل خوراک نیستند، اهل سهو و غفلت نیستند این در خطبه اول نهج‌البلاغه است.[6] «وَ لَا تَشْغَلُهُمْ عَنْ تَسْبِیحِكَ الشَّهَوَاتُ وَ لَا یَقْطَعُهُمْ عَنْ تَعْظِیمِكَ سَهْوُ الْغَفَلَاتِ»؛
 
یک وقت مثلاً اشتها داشته باشند به خواب، به غذا، از این راه اشتها مثلاً از یاد و نام و عبادت تو غفلت کنند که از این قبیل نیست. «الْخُشَّعُ الْأَبْصَارِ فَلَا یَرُومُونَ النَّظَرَ إِلَیْكَ النَّوَاكِسُ الْأَذْقَانِ الَّذِینَ قَدْ طَالَتْ رَغْبَتُهُمْ فِیمَا لَدَیْكَ»؛ اینها چشم دارند، بصیرند؛ اما روی ادب و احترامی که دارند به سمت تو نگاه نمی‎کنند از بس شرمنده‎اند؛ آن نگاه معلوم می‎شود نگاه مادی نیست. فرمود اینها سر بلند نمی‎کنند که تو را ببینند با اینکه سمیع‎اند، بصیرند بر اساس ادب و احترامی که دارند، در پیشگاه تو خاضع‎اند. تعبیر این است که «الْخُشَّعُ الْأَبْصَارِ فَلَا یَرُومُونَ النَّظَرَ إِلَیْكَ» به طرف تو نمی‎توانند نظر بکنند نه اینکه هم ادب دارند که آن قسمت و نگاه تو مقدور آنها نیست و هم اینکه این کار را نمی‎کنند.
 
«النَّوَاكِسُ الْأَذْقَانِ» در آیات قرآن هست که اینها هنگام تلاوت آیات به جای اینکه روی پیشانی به خاک بیفتند اذقانشان، ذقن و چانه‎شان به خاک می‎افتد؛ این معنای قرآنی را وجود مبارک امام سجاد درباره فرشته‎ها بکار می‎برد. «الَّذِینَ قَدْ طَالَتْ رَغْبَتُهُمْ فِیمَا لَدَیْكَ الْمُسْتَهْتَرُونَ بِذِكْرِ آلَائِكَ وَ الْمُتَوَاضِعُونَ دُونَ عَظَمَتِكَ وَ جَلَالِ كِبْرِیَائِكَ وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ إِذَا نَظَرُوا إِلَی جَهَنَّمَ تَزْفِرُ عَلَی أَهْلِ مَعْصِیَتِكَ سُبْحَانَكَ مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ» اینها کسانی هستند که گاهی بهشت را نگاه می‎کنند، گاهی جهنم را نگاه می‎کنند به دستور تو، وقتی جهنم را که نگاه کردند این حرف را عرض می‎کنند می‎گویند: «سُبْحَانَكَ مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ»؛ خدایا آن حدّی که شایسته بندگی تو بود ما انجام ندادیم.
 
«وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ إِذَا نَظَرُوا إِلَی جَهَنَّمَ تَزْفِرُ عَلَی أَهْلِ مَعْصِیَتِكَ» چه می‎گویند؟ می‎گویند: «سُبْحَانَكَ مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ» نام مبارک همه اینها را می‎برد، می‎فرماید: «فَصَلِّ عَلَیْهِمْ» بر اینها صلوات بفرست! «وَ عَلَی الرَّوْحَانِیِّینَ مِنْ مَلَائِكَتِكَ وَ أَهْلِ الزُّلْفَةِ عِنْدَكَ وَ حُمَّالِ الْغَیْبِ إِلَی رُسُلِكَ وَ الْمُؤْتَمَنِینَ عَلَی وَحْیِكَ وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِكَةِ» آنها که در گرفتن وحی، رساندن وحی، ابلاغ وحی امین محض‎اند از طرف تو، وحی را به انبیا می‎رسانند بر تک تک اینها صلوات و سلام بفرست. «وَ قَبَائِلِ الْمَلَائِكَةِ الَّذِینَ اخْتَصَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ وَ أَغْنَیْتَهُمْ عَنِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ بِتَقْدِیسِكَ وَ أَسْكَنْتَهُمْ بُطُونَ أَطْبَاقِ سَمَاوَاتِكَ وَ الَّذِینَ عَلَی أَرْجَائِهَا إِذَا نَزَلَ الْأَمْرُ بِتَمَامِ» خدایا اینها هیچ اهل غذا نیستند، هیچ اهل طعام نیستند، هیچ اهل آب نیستند، هیچ اهل خواب نیستند، هیچ اهل سهو نیستند، دائماً سرگرم عبادت‎اند و از این کار دارند لذت می‎برند، تو اینها را از هر کاری از این قبیل منزه کردی، بر تک‎تک اینها صلوات بفرست. این تمام شد.
 
اما آنچه که محل بحث ما مربوط به اوایل سوره مبارکه «مرسلات» است. «وَ خُزَّانِ الْمَطَرِ»؛ تمام قطرات باران حساب شده است چند قطره باران است؟ کجا باید ببارد؟ چه کسی مسئول است؟ کجا باید ببرند؟ این است. اینکه دعای استسقاء، نماز استسقاء اثر دارد این است. در بحث‎های سال‎های قبل هم داشتیم که مرحوم بوعلی می‎گوید آن کسی که مسئله نماز استسقاء برای او حل نشد، او شبیه فیلسوف است، او فیلسوف نیست «دع هؤلاء المتشبهة بالفلاسفه»؛[7] این فرمایش ایشان در الهیات شفاء است؛ کسانی که باور نکرده‎اند نماز استسقاء را و این جمله نورانی قرآن برای آنها حل نشد کسانی که ﴿وَ أَ لَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُم مَاءً غَدَقاً﴾[8] یعنی اگر اینها درست راه بروند نه راه کسی را ببندند نه بی‌راهه بروند ما مرتّب باران مناسب می‎فرستیم دیگر از این صریح‎تر شما چه می‎خواهید؟
 
﴿وَ أَ لَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُم مَاءً غَدَقاً﴾. این بیان که خدایا تو چهار فصل خلق کردی زمستان ما را زمستان تابستان ما را تابستان پاییز ما را پاییز بهار ما را بهار قرار بده! «و اجعل شتائنا شتاء و ربیعنا ربیع»؛ اگر پاییز است باران بیاید، خدایا تو که این نظم را خلق کردی، ولی طوری باشد که به هر حال پاییز ما پاییز باشد، پاییز ما هم تابستان و امثال آن باشد، نباشد باران بیاید. در سوره مبارکه «مائده» است، در «اعراف» است که ﴿وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَكَاتٍ﴾[9] مردم اگر اهل احتکار و اختلاس و نجومی و مانند آن نباشند، ما مرتّب باران به موقع می‎فرستیم؛ چه طور صریح بگوید با دلالت مطابقی گفت، فرمود: ﴿وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّماء﴾؛ ﴿لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ﴾[10] از بالا باران می‎آید، از پایین کشاورزی شما سامان می‎پذیرد؛ اما این به آن می‎چاپد آن این را می‎چاپد، دیگر این دلالت مطابقی چیست؟ صریح‎تر از این چیست؟
 
اگر آن که فیلسوف است می‎گوید کسی که نماز استسقاء و دعای استسقاء و دعای باران و اینها را باور نکند، او که فیلسوف نیست، «دع هؤلاء المتشبة بالفلاسفة» و رساله‎ای در این زمینه نوشته که نماز استسقاء اثر دارد، دعای استسقاء اثر دارد، چون صریح قرآن است فرمود اگر اینها به راه باشند، راه کسی را نبندند، ما یقیناً باران مناسب می‎فرستیم: ﴿وَ أَ لَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُم مَاءً غَدَقاً﴾؛ اینجا وجود مبارک حضرت سجاد دارد که تمام تک تک این قطرات حساب دارد، مسئولش هم معین است؛ خدایا صلوات ما را به اینها بفرست، این امام سجاد است! حضرت ادب می‎کند تشکر می‎کند، اگر کسی که نعمتی به ما داد ما نسبت به او قدردانی می‎کنیم؛ این قدردانی حضرت نسبت به ملائکه است.
 
«وَ خُزَّانِ الْمَطَرِ وَ زَوَاجِرِ السَّحَابِ» ابرها را چه کسی رهبری می‎کند؟ چه کسی تلقیح می‎کند؟ چه کسی عقد نکاح اینها را می‎خواند؟ ﴿وَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ﴾[11] یعنی تلقیح می‎کنند مگر هر ابری باران دارد؟ بچه دارد؟ مگر هر گیاهی فرزند دارد؟ تلقیح اینها به وسیله همین ابرها و بادهاست، «وَ الَّذِی بِصَوْتِ زَجْرِهِ یُسْمَعُ زَجَلُ الرُّعُودِ» آن که فریاد بکشد رعد و برق تولید می‎کند، صاعقه تولید می‎کند، به تک تک اینها صلوات بفرست، چون اینها مأموران تو هستند بی‌جا که نمی‎آیند، بی‌جا که کسی را صاعقه نمی‎گیرد، اینها که فریاد می‎زنند صاعقه پدید می‎آید، اینها که فریاد می‎زنند رعد و برق پدید می‎آید، خدایا بر تک تک اینها صلوات بفرست، چون اینها تمام قطرات تو را حساب دارند.
 
«وَ خُزَّانِ الْمَطَرِ وَ زَوَاجِرِ السَّحَابِ وَ الَّذِی بِصَوْتِ زَجْرِهِ یُسْمَعُ زَجَلُ الرُّعُودِ وَ إِذَا سَبَحَتْ بِهِ حَفِیفَةُ السَّحَابِ الْتَمَعَتْ صَوَاعِقُ الْبُرُوقِ وَ مُشَیِّعِی الثَّلْجِ وَ الْبَرَدِ» ما می‎بینیم یک تگرگی می‎آید، باران می‎آید، چه کسی آورده اینها را؟ چه کسی آورده اینجا گذاشته؟ فرمود یک عده‎ای فرشته‎ها هستند، تک تک این باران تک تک این قطرات تگرگ و برف را می‎آورند سرجایش می‎نشانند، تشییع می‎کنند، یعنی مشایعت می‎کنند؛ یعنی از پشت‌سر اینها را هدایت می‎کنند، راهنمایی می‎کنند. کسی موحدانه عالم را نگاه بکند، می‎شود حرف «صحیفه سجادیه». چرا قرآن می‎فرماید: ﴿إِلَی السَّماءِ كَیْفَ رُفِعَتْ ٭ وَ إِلَی الْجِبالِ كَیْفَ نُصِبَتْ ٭ وَ إِلَی الْأَرْضِ كَیْفَ سُطِحَتْ﴾؛[12] بعد فرمود: ﴿صُمٌّ بُكْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ﴾[13] این آسمان را که همه ما می‎بینیم، زمین را که همه ما می‎بینیم کوه را که می‎بینیم، شتر را هم که می‎بینیم؛ بعد فرمود اینها کورند؛ یعنی چه؟ یعنی خیال می‎کنند یک چیزی سر جایش خودش خلق شده به نام کوه و به نام آسمان و به نام زمین.
 
بعد از اینکه اسم این چهار تا درباره همین اعراب جاهلی بُرد، در بخش‎های دیگر آیات دیگر فرمود ﴿صُمٌّ بُكْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ﴾ اینها چرا کوه را نگاه نمی‎کنند؟ این نظم ناظم دارد. یک بیان نورانی دیگر حضرت امیر در نهج دارد که «أ لهم زرع» مثل علف خودرو هستند؟ این نظم دقیق علمی. این کشاورزی چندین قسم آسیب دارد، چندین قسم آفت دارد، برای آفت‎زدایی چندین قسم سمّ لازم است، چندین دانشکده لازم است تا آدم اینها را بفهمد، اینها خودبخود خلق شده؟ فرمود: «أ لهم زرع بغیر زارع» این علف خودرو هستند اینها؟[14] فرمود تک تک اینها حساب دارد «وَ مُشَیِّعِی الثَّلْجِ وَ الْبَرَدِ»، بَرَد یعنی تگرگ نه بَرْد. «وَ الْهَابِطِینَ مَعَ قَطْرِ الْمَطَرِ» آنها که تا نازل نکنند تا این قطرات باران را بجا نشانند، مطمئن نیستند که به دستور شما عمل کردند، اینها می‎رسانند بعد برمی‎گردند، ما نه آن چشم را داریم نه آن گوش را داریم.
 
«وَ الْقُوَّامِ عَلَی خَزَائِنِ الرِّیَاحِ وَ الْمُوَكَّلِینَ بِالْجِبَالِ فَلَا تَزُولُ»؛ این زلزله‎هایی که می‎آید به موقع می‎آید، این گسل‎ها می‎آید، فعلاً باید سرجایشان باشند به موقع هم که شد این گسل‎ها فعال می‎شوند، این کوه‎ها ﴿وَ إِذَا الْجِبالُ نُسِفَتْ﴾ می‎شود، ﴿كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ﴾[15] می‎شود؛ بله آن وقت که بخواهد بساطش جمع بشود این طور می‎شود. «وَ الَّذِینَ عَرَّفْتَهُمْ مَثَاقِیلَ الْمِیَاهِ» خدایا نه تنها عدد اینها را عدد این قطرات را به اینها یاد دادی وزن تک تک اینها را هم به اینها گفتی که فلان قطره وزنش چقدر است، مثقال یعنی وسیله ثقل، تو یادشان دادی. «وَ الَّذِینَ عَرَّفْتَهُمْ مَثَاقِیلَ الْمِیَاهِ وَ كَیْلَ مَا تَحْوِیهِ لَوَاعِجُ الْأَمْطَارِ وَ عَوَالِجُهَا» وزنشان، کیلشان، اندازه‎شان، مقدارشان را تو به اینها یاد دادی؛ صلوات ما را بر تک تک این ملائکه بفرست، این است! پس اگر مرسلات هست، عاصفات هست، ناشرات هست اینها هستند رهبری دارند، هدایت دارند، امام دارند، مسئول دارند، این‌طور نیست که ذات اقدس الهی به صرف باد قسم بخورد؟ این درباره نظام طبیعی.
 
در همین سوره مبارکه «مرسلات» که محل بحث است، دارد که چه وقت قیامت قیام می‎کند؟ ﴿فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ﴾ ﴿وَ إِذَا الْجِبالُ﴾ و کذا و کذا ﴿وَ إِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ ٭ لِأَیِّ یَوْمٍ أُجِّلَتْ﴾ یکی از آیات اول همین سوره مبارکه «مرسلات» است که قیامت چه وقت قیام می‎کند؟ آن وقتی که انبیا حاضر می‎شوند، برای چه حاضر می‎شوند؟ چون شما در قرآن کریم فرمودید: ﴿إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهیدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلی‏ هؤُلاءِ شَهیداً﴾؛[16] به هر حال محکمه شاهد می‎خواهد یا نمی‎خواهد، انبیا شاهد اعمال‎اند، فرمود انبیا آماده می‎شوند چه وقت؟ ﴿لِیَوْمِ الْفَصْلِ﴾ چون ما می‎خواهیم محکمه فصل خصومت بشود، تو شاهدی؛ تو شاهدی یعنی چه؟ تو شهادت می‎دهی. مستحضرید که شهادت در محکمه مسبوق به تحمل حادثه در ظرف حادثه است. حرف کدام شاهد مسموع است در محکمه؟ حرف کسی در محکمه مسموع است که در متن حادثه حضور داشته باشد و ببیند، «عَلَی مِثْلِهَا فَاشْهَدْ أَوْ دَع‏»[17] در متن شرایع[18] محقق هم آمده که وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‎فرماید که اگر چیزی را می‎خواهید شهادت بدهی؛ مثل این آفتاب باید برایت روشن باشد.
 
«فتحصّل أن هاهنا أمرین»: یکی در محکمه شهادت می‎دهند تا خدا برابر آن شهادت عمل بکند، یکی اینکه هر ادایی مسبوق به تحمل است. اگر شاهد در متن حادثه حضور نداشته باشد و صحنه را تحمل نکند، چگونه در محکمه شهادت می‎دهد؟ لذا این آیه سوره مبارکه «توبه» آن سند تحمل است، می‎فرماید: ﴿قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ﴾[19] هر کاری می‎خواهید و خدا پیغمبر می‎بینند، اگر امروز نبینند، فردا چه چیزی را شهادت می‎دهند؟ ﴿وَ إِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ ٭ لِأَیِّ یَوْمٍ أُجِّلَتْ﴾ ما توقیت و وقت مشخص می‎کنیم که اینها بیایند، برای چه بیایند؟ برای اینکه شهادت بدهند، برای اینکه ﴿لِیَوْمِ الْفَصْلِ﴾ است. ﴿لِیَوْمِ الْفَصْلِ﴾ یوم ادای شهادت است نه یوم تحمل، پس در دنیا می‎بینند. اگر شاهد در دنیا در متن حادثه حضور نداشته باشد و عالم نباشد که شهادتش در محکمه مسموع نیست، این است.
 
پرسش 1
پاسخ: دعوت به احترام اینهاست، یک؛ معرفت اینهاست، دو؛ دوختن و هم‎آوایی و هماهنگی نظام تشریع با تکوین است، سه، و مانند آن؛ وگرنه می‎دانید در مسایل علمی قسم چه اثری دارد؟ در مسایل علمی محبت و اینها چه اثری دارد؟ برهانی که وجود مبارک ابراهیم خلیل دارد اقامه می‎کند بر توحید، می‎گوید من او را دوست ندارم شما در مسایل فلسفی و کلامی هیچ شنیدید که کسی برای توحید قسم یاد بکند یا بگوید من این را دوست ندارم؟.
 
پرسش 2
پاسخ: نه، منظور آن است که خود اینها در تحت تدبیر فرشته‎ها هستند، یک؛ فرشته‎ها هم در تحت تدبیر ذات اقدس الهی هستند که مدبرات امر او هستند، دو؛ بنابراین برای ما هم محترم‎اند و هم حجت‎اند؛ لذا وجود مبارک امام سجاد بر تک تک اینها صلوات می‎فرستد، (صلوات الله علیهم اجمعین). اگر اینها حرفشان معتبر نباشد و نظم دقیق علمی نداشته باشند که وجود مبارک حضرت این را تصریح نمی‎کند، تک تک اینها را نام ببرد، تک تک اینها را صلوات بفرستد. پس در این بخش از آیات فرمود: ﴿وَ إِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ ٭ لِأَیِّ یَوْمٍ أُجِّلَتْ ٭ لِیَوْمِ الْفَصْلِ﴾ برای چه می‎آورند؟ همه انبیا را به عنوان شاهد اعمال اممشان می‎آورند: ﴿إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهیدٍ﴾، یک، ﴿وَ جِئْنا بِكَ عَلی‏ هؤُلاءِ شَهیداً﴾، دو.
 
وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم شهید امت است و هم شهید امم قبلی است و هم شهید شهداست: ﴿إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهیدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلی‏ هؤُلاءِ شَهیداً﴾؛ یعنی تو می‎شوی شهید شهدا، چون خاتمیت معنایش همین است. تو نه تنها شاهد اعمال امت خودت هستی، نه تنها شاهد اعمال امم قبلی هستی، شاهد شهدا هم هستی، شاهد کارهای انبیای قبلی هم هستی، ﴿وَ جِئْنا بِكَ عَلی‏ هؤُلاءِ شَهیداً﴾ این معنای خاتمیت است، مُهیمن است؛ یعنی چه؟ چون فقط در قرآن شما یک جا می‎بینید آن هم مخصوص پیامبر است، انبیای دیگر «مصدقاً مصدقاً» است، ﴿مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ﴾[20] اما تنها جایی که هیمنه و سیطره و سلطنت قائل است درباره وجود مبارک حضرت است، ﴿مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ﴾ بعد دارد که ﴿وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ﴾ «هیمنه هیمنه» برای حضرت است؛ لذا خاتم است. این هیمنه داشتن بر همه انبیا علامت آن خاتمیت و عظمت و پایان‎پذیری وحی و نبوت و وجود مبارک حضرت است.
 
پرسش 3
پاسخ: اعمالشان را در دنیا می‎بیند اگر در دنیا نبیند در قیامت چگونه شهادت می‎دهد؟ الآن ما وقتی کنار حرم مطهر مشرف شدیم، همان آیه را می‎خوانیم که در زمان حیات می‎خواندیم، حالا می‎رویم کنار روضه منوره‎اش در مدینه در غیر مدینه هم می‎شود خواند، در زیارت حضرت چه می‎گوییم؟ همان آیه را در زیارت حضرت می‎خوانیم که در زمان حیات می‎گفتیم در زمان حیات چه می‎گفتیم؟ خدا در زمان حیات فرمود که ﴿وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرَوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوَّاباً رَحِیماً﴾[21] این را در زمان حیات می‎گفتند، الآن در کنار مزارش هم می‎گوییم، چه چیز حضرت مُرد؟ بدن حضرت مُرد؛ اما روح حضرت که نمی‎میرد.
 
پرسش 4
پاسخ: آن وجود مبارک حضرت که در خواب حضرت فرمود: «تَنَامُ عَیْنَایَ وَ لَا یَنَامُ قَلْبِی»[22] و بعضی از بزرگان هم گفتند که وجود مبارک حضرت در حال نماز وقتی که می‎گفت: «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاة» یک نورانیت دیگری هم پیدا می‎کرد که تمام چیزهای پشت‌سر را می‎دید؛ اما اینکه در دو جای سوره مبارکه «توبه» دارد که ﴿قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَكُمْ﴾ «الله» چه طور می‎بیند؟ ـ معاذالله ـ با چشم ظاهر که نیست، ﴿فَسَیَرَی﴾ این «سین» تحقیق است نه «سین» تسویف در برابر «سوف» نیست. ما یک «سین» داریم در برابر «سوف» که برای استقبال‎اند، یک «سین» تحقیق داریم که اینجاست ﴿قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُه‏﴾‎ «الله» چگونه می‎بیند؟ با همان دید ملکوتی انبیا می‎بینند، اولیا می‎بینند، اهل‌بیت می‎بینند: ﴿فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ﴾.
 
 بعد در بخش پایانی دارد «وَ رُسُلِكَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ إِلَی أَهْلِ الْأَرْضِ بِمَكْرُوهِ مَا یَنْزِلُ مِنَ الْبَلَاءِ وَ مَحْبُوبِ الرَّخَاءِ وَ السَّفَرَةِ الْكِرَامِ الْبَرَرَةِ وَ الْحَفَظَةِ الْكِرَامِ الْكَاتِبِینَ»؛ خدایا به این ملائکه که بر ما فرستادی که اعمال ما را بنویسد بر تک تک اینها صلوات بفرست، حالا ما بد می‎کنیم اینها می‎نویسند، مطلبی دیگر است ﴿إِنَّ عَلَیْكُمْ لَحافِظینَ ٭ كِراماً كاتِبینَ﴾[23] حضرت دارد به این ملائکه‎ای که کرام کاتبین هستند، اعمال را می‎نویسند به تک تک اینها درود می‎فرستد، «وَ مَلَكِ الْمَوْتِ وَ أَعْوَانِهِ وَ مُنْكَرٍ وَ نَكِیرٍ وَ رُومَانَ فَتَّانِ الْقُبُورِ وَ الطَّائِفِینَ بِالْبَیْتِ الْمَعْمُورِ وَ مَالِكٍ وَ الْخَزَنَةِ وَ رِضْوَانَ وَ سَدَنَةِ الْجِنَانِ» «سدنه»؛ یعنی خدمه «وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ وَ الزَّبَانِیَةِ الَّذِینَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ: خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ ابْتَدَرُوهُ سِرَاعاً وَ لَمْ یُنْظِرُوهُ وَ مَنْ أَوْهَمْنَا ذِكْرَهُ وَ لَمْ نَعْلَمْ مَكَانَهُ مِنْكَ و بِأَیِّ أَمْرٍ وَكَّلْتَهُ وَ سُكَّانِ الْهَوَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ الْمَاءِ وَ مَنْ مِنْهُمْ عَلَی الْخَلْقِ» خدایا چه آنهایی که می‎دانیم، چه آنهایی که نمی‎دانیم، چه آنهایی که اسمش را شنیدیم؛ ولی خصوصیتشان را نمی‎دانیم، بر تک تک آنها درود بفرست!.
 
بنابراین اگر یک وقت مرسلات و مانند آن را بر باد حمل کردند زیرمجموعه این‌هاست. حالا امیدواریم ذات اقدس الهی توفیقی عطا کند که این نظام و رهبر و مراجع و شما علما و فضلا و مؤمنین به برکت اربعین حسینی ـ إن‎شاءالله ـ مشمول دعای خیر ولیّ عصر باشید!
کد
انتهای پیام
captcha