رفتار نادرست آمریکا در حق مردم ایران پیش از انقلاب اسلامی و توطئههای گوناگون آمریکا پس از پیروزی انقلاب سبب شد که گروهی از دانشجویان که خود را دانشجویان پیرو خط امام نامیدند در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ سفارتخانه آمریکا را تصرف کنند. کنگره آمریکا خواهان شدت عمل در برابر ایران شد. دانیل کرین نماینده کنگره آمریکا، به جیمی کارتر رئیسجمهور آمریکا اصرار کرد برای نشان دادن قدرت آمریکا ناو هواپیمابر به خلیج فارس بفرستد. اعترافات گروگانهای آمریکایی نشان داد که آمریکا برای مبارزه و کودتا علیه جمهوری اسلامی ایران در حال برنامهریزی بوده است. جیمی کارتر در ۱۶ آبان۱۳۵۸ تلاش کرد رمزی کلارک وزیر سابق دادگستری این کشور را که به مخالفت با محمدرضا پهلوی شهرت داشت و ویلیام میلر از اعضای برجسته کمیته ضد جاسوسی سنای آمریکا را برای مذاکره به ایران بفرستد؛ اما امام خمینی(ره) در واکنش به آن، هرگونه دیدار با نماینده آمریکا را تا زمان برگرداندن پهلوی و دست برداشتن آنان از توطئه و جاسوسی علیه انقلاب اسلامی، غیرممکن دانست. پس از سخنان امام خمینی(ره) نمایندگان کارتر در ترکیه متوقف شدند و دولت آمریکا که گفتگو را ابزار اغفال ایران از اجرای عملیات نظامی میدانست، به سمت تهدید و تحریم ایران پیش رفت.
امام خمینی قطع رابطه آمریکا با ایران را به خیر و صلاح ملت شمرد و آن را به فال نیک و طلیعه پیروزی نهایی بر آمریکا دانست و یادآور شد ملت حق دارد این پدیده را جشن بگیرد. نیروهای انقلابی نیز خشنودی خود را از قطع رابطه آمریکا با ایران اعلام کردند. پس از آن شورای امنیت ملی آمریکا به سرپرستی برژینسکی خواستار اقدامات قاطع نظامی علیه انقلاب اسلامی شد و سرانجام آمریکا به عملیات نظامی با هدف آزادی گروگانها در صحرای طبس به نام «پنجه عقاب» دست زد. دولت آمریکا طرح عملیات نظامی برای آزادی گروگانها را از نخستین روزهای تصرف لانه جاسوسی در برنامه داشت؛ ولی بهدنبال فرصت بود. پس از قطع رابطه سیاسی آمریکا با ایران، سایروس ونس، وزیر امور خارجه آمریکا به شدت تلاش کرد تا متحدان اروپایی و آسیایی خود را برای عملیات نظامی علیه ایران راضی کند. به گفته برژینسکی و هامیلتون جردن رئیس وقت کاخ سفید، پیش از آغاز عملیات نجات، برای اغفال ایرانیان باب مذاکره تازهای را با ایرانیان گشودند تا ایرانیان احتمال ندهند آمریکا قصد اجرای عملیات نظامی را دارد و هم زمان به آمریکاییهای مقیم ایران توصیه کردند که ایران را ترک کنند.
هدف آشکار آمریکاییها از عملیات نجات این بود که با حملهای شبانه، گروگانها را از سفارتخانه ربوده، با تبلیغات گسترده آن را به عنوان اقدامی قهرمانانه در تاریخ ارتش آمریکا و کاخ سفید ثبت کنند و برگ برندهای در انتخابات ریاست جمهوری به دست آورند؛ اما برخی از تحلیلگران برآن هستند که هدف اصلی واقعه طبس اقدام به کودتا و بازگرداندن قدرت به خاندان پهلوی بود. برژینسکی به نقل از کارتر میگوید پس از آزادی آمریکاییها باید ضربه واقعی به ایرانیان وارد شود. مایلز کاپلند از دست اندرکاران سابق دستگاه اطلاعاتی آمریکا و همکار روزولت در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ایران، تصریح میکند هدف از تهاجم طبس، تنها آزادی گروگانها نبود، بلکه هدف سرنگونی رژیم ایران بود. به گفته برخی از عوامل داخلی شرکت کننده در این عملیات، هدف از عملیات طبس تحویل تسلیحات فوق مدرن برای یک جنگ چریکی گسترده و سراسری به گروهی از افسران وفادار به محمدرضا پهلوی بود. شورش برخی از اقوام مرزی علیه نظام اسلامی و تصرف شهرهایی چون زاهدان نیز در برنامه قرار داشته است.
طراحی عملیات اینگونه بود که نیروهای مهاجم، نخست در فرودگاه نظامی متروکهای در منطقه «رباط پشت بادام» طبس پیاده شوند و پس از سوخت گیری بالگردها، کماندوها را به مخفیگاهی کوهستانی در اطراف تهران منتقل کنند و سپس به وسیله کامیونی که علی اسلامی از دست اندرکاران داخلی آمریکا و از مرتبطان با سفارت این کشور و وابسته به حزب منحل شده خلق مسلمان از پیش آماده کرده بود، از گرمسار در طول جاده دماوند با جلوداری سرهنگ بکویث که با مسیر آشنا بود، در ورزشگاه امجدیه (شهیدشیرودی) در نزدیکی سفارت مستقر شوند. دو دستگاه بی سیم مجهز به تجهیزات ارتباط با ماهواره برای ارتباط بالگردها با حمله کنندگان به سفارت و مستقر در کویر در نظر گرفته شده بود. قرار بود نیروها با یورشی برق آسا افراد سفارت و افراد مستقر در وزارت امور خارجه را آزاد کنند و پس از کشتن همه ایرانیانِ مسلح در سفارتخانه، با گروگان گرفتن گروهی از دانشجویان ایرانی به ورزشگاه امجدیه بروند و با بالگرد به فرودگاهی واقع در پادگان منظریه قم پرواز کنند و از آنجا با هواپیما ایران را ترک کنند. گزارش هواشناسی نیز مثبت بود. آنان برای شناسایی محل فرود، چراغ های کوچکی را در زمین نصب کرده بودند. در رأس عملیات کارتر و هدایت عملیات بر عهده ژنرال دیوید جونز رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا بود. یگان رنجر نیز فرماندهی عملیات تصرف و برقراری تأمین در فرودگاه منظریه قم را بر عهده داشت.
گروه ویژه حمله کننده به ایران «دلتا» نام داشت و نام عملیات «پنجه عقاب» بود. این گروه ۱۳۲ نفر، شامل دو ژنرال ایرانی ساکن آمریکا، دوازده راننده، دوازده مأمور گشت و ۱۰۶ نفر جهت یورش و دیگر مأموریتها بودند که ۱۱۸ نفر از آنان آمریکایی مجهز به شش فروند هواپیما و هشت فروند بالگرد و مسلسلهای دستی و موتورسیکلت بودند. سازمان رزمی نیروی عمل کننده به دو شاخه زمینی و هوایی تقسیم شده بود. بخش اول عملیات بر عهده نیروی هوایی بود، شامل انتقال به کویر طبس از پایگاه مصیره (جزیرهای متعلق به سلطان نشین عمان) سه فروند هواپیمای سی۱۳۰ برای جابجایی نفرات و سه فروند دیگر برای حمل سوخت و هشت فروند هلی کوپتر آر. اچ۵۳ برای اجرای عملیات زمینی، دو فروند هواپیمای سی۱۴۱ برای انتقال نیروی دلتا از آمریکا تا مصیره و خارج کردن گروگان ها از منظریه در نظر گرفته شده بود.
کارتر با بیان کلمه رمز «بروید»، آغاز حمله را اعلام کرد. روز پنج شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۵۹ در ساعت ۱۸ نیروهای دلتا با ۶ فروند هواپیمای سی۱۳۰ از جزیره مصیره به سوی ایران از نقاط کور راداری پرواز کردند و حدود ساعت ۲۲ نخستین هواپیمای حامل نیروهای دلتا در اطراف محل فرود آمد و چراغها روشن شد. پس از آن بقیه در فرودگاه متروکه فرود آمدند که دو فروند از آنها پس از پیاده کردن نیرو به پایگاه مصیره بازگشتند. از هشت فروند بالگرد مورد انتظار شش فروند با یک ساعت و سی دقیقه تأخیر و دو فروند دیگر به دلیل نقص فنی و طوفان شن در حوالی فرودگاه کرمان مجبور به بازگشت شدند. حضور نابهنگام چند وسیله نقلیه ایرانی ازجمله اتوبوسی با چهل سرنشین و یک کامیون سوخت و یک وانت که از منطقه در حال عبور بودند، آمریکاییها را غافلگیر کرد. کامیون و وانت فرار کردند؛ ولی اتوبوس به دست نیروی دلتا متوقف و مسافران بازداشت شدند.
با وجود مساعدبودن هوا و پیش بینی اداره هواشناسی آمریکا بر طوفانی نبودن هوای کویر و امکان ادامه مأموریت در ساعت ۴ و ۴۵ دقیقه صبح، ناگهان همه چیز تغییر کرد و در میان گریه و توسل مسافران اسیر به امام رضا(ع) طوفان شن مانند صاعقهای که معمولاً در صحرای آفریقا و عربستان به وجود میآید، آسمان را فرا گرفت. یکی از بالگردها به علتِ اشکال فنی بر اثر طوفان شن نتوانست در مأموریت شرکت کند و یکی دیگر از آنها با هواپیمای سی۱۳۰ برخورد کرد و آتش گرفت و تلفاتی به بار آورد. عامل محاسبه نشده طوفان شن بهترین بالگردهای آمریکا را در خود گرفتار کرد و چندین نفر در این واقعه کشته شدند و لاشه هواپیما و بالگردها و اجساد خاکستر شده آمریکاییها در دو طرف جاده یزد و طبس به جای ماند. کارتر پس از این حوادث دستور لغو عملیات را صادر کرد و همه نیروهای باقی مانده ایران را ترک کردند و همه چیز فرو ریخت.
کارتر در نخستین ساعتهای روز پس از ناکامی عملیات نظامی، در برنامه ای تلویزیونی مسئولیت شکست را بر عهده گرفت. اعلامیه کاخ سفید حاکی از آن بود که اسناد سرّی و مهمی در درون بالگردها به جای مانده است. به دستور بنی صدر که فرمانده کل قوا بود، بالگردهای به جامانده بمباران شدند و بخشی از اسناد سرّی و باقیمانده در آتش سوخت و محمد منتظرقائم فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد که مقداری از اسناد و مدارک آمریکا را از داخل بالگردها به دست آورده بود، با راکت کشته شد. تعدادی از بالگردها سالم بودند که به فرودگاه قلعه مرغی تهران منتقل شدند. عذر بنی صدر برای انهدام بالگردها گرفتن فرصت مجدد از آمریکاییها برای استفاده از آنها بود. آگاهان سیاسی، اقدام بنی صدر در بمباران بخشی از امکاناتِ باقیمانده آمریکایی در منطقه پشت بادام را که می توانست اسناد مهمی را در خود داشته باشد، نشان از همکاری عوامل داخلی آمریکا دانستند و این خود زمینه و چالش جدید داخلی را در پی داشت و به همین جهت اسرار و حقایقی ناگشوده باقی ماند.
خبر شکست این عملیات تجاوزکارانه همچون صاعقهای بر کاخ سفید و پنتاگون و سیا فرود آمد و رسوایی ماندگاری را بر حیثیت آمریکا ثبت کرد. ناکامی و اندوه عمیق و احساس سرافکندگی از ساعت شکست عملیات در روحیه خلبانان آمریکایی خود را نشان داد. کارتر شکست عملیات نجات را تلخ ترین شکست خود در مدت چهار سال خدمت در کاخ سفید خواند. سایروس ونس برای گریز از بدنامی، بی درنگ پس از واقعه استعفا کرد. برژینسکی که مصرّانه از حمله به ایران و نجات گروگانها داد سخن میداد، این ناکامی را تلخترین سرخوردگی خود در طی چهار سال خدمت در کاخ سفید خواند. وزیر دفاع وقت آمریکا در پاسخ پرسش از چگونگی شکست عملیات نجات گفت «آیتاللّه خمینی در بالکن خانه خویش ایستاده بود و با هر حرکت دست او، یک هواپیما به زمین میافتاد.»
انتهای پیام