در هشتمین روز ماه مبارک رمضان، خبرنگار ایکنا از اصفهان در ادامه گفتوگو با علیاکبر توحیدیان، دکترای علوم قرآن و حدیث و پژوهشگر قرآن طی سلسله گفتوگوهای قرآنی ویژه این ماه با موضوع «حیات قرآن از ازل تا ابد»، وضعیت قرآن در زمان غیبت صغری را بررسی میکند. در ادامه، متن شماره هشتم این گفتوگو تقدیم مخاطبان میشود.
ایکنا ـ غیبت صغری دقیقاً به چه بازه زمانی در تاریخ اطلاق میشود و آیا آغاز آن مطابق با ولادت امام عصر(عج) محسوب میشود؟
شرح مرحله هفتم از بحث ما با عنوان وضعیت قرآن در زمان غیبت صغری و آغاز غیبت کبری درواقع بخشی از حکومت بنیعباس است که از سال ۲۶۰ تا ۳۲۹ هجری قمری را شامل میشود. مهمترین حوادث در این بازه زمانی و پنج سال پیش از آن، میلاد مسعود امام مهدی(عج)، شهادت امام حسن عسکری(ع) و نیابت خاص نواب امام غائب(عج) است.
بیشتر بخوانید:
برای امام قائم غایب(عج)، دو غیبت داریم؛ غیبت اول که بهدلیل کوتاه بودن زمانش، صغری لقب گرفته و حدود ۷۰ سال طول کشیده و غیبت دوم که بعد از اتمام غیبت صغری آغاز شده است و همچنان ادامه دارد که بهدلیل طولانی بودنش، کبری نام گرفته و تاکنون هزار و ١١۶ سال از آن میگذرد.
برخی به اشتباه، آغاز غیبت صغری را از میلاد امام عصر(عج) حساب میکنند، در حالی که درست همان است که عرض کردیم؛ یعنی غیبت صغری از آن لحظه غمبار که امام حادیعشر یعنی مرکز دایره سروری، حسن بن علی العسکری بعد از شش سال امامت در سن ۲۸ سالگی در مشهد سرّ من رای (سامرا) در اثر زهر معتمد، خلیفه عباسی جان به جانآفرین تسلیم کرد؛ عقربههای ساعت، لحظه آغازین غیبت صغری (ناحیه مقدسه) را آغاز کرد و چون از این لحظه، کسوت الهی امامت بر اندام مبارک طفل چهار سال و هشت ماهه پوشانده شد، مبدأ غیبت صغری بر مبدأ امامت امام ثانیعشر(عج) منطبق است.
ماجرای تولد خاتمالاوصیا(عج) شباهت زیادی با تولد پیامبر اولوالعزم، حضرت موسی(ع) دارد که در آیات ۷ تا ۱۳ سوره مبارکه قصص آمده است. همانگونه که فرعونیان خانه به خانه میگشتند تا اثری از موسی(ع) بیابند و او را بکشند و خیال فرعون را از جانب مولود موعودی که کاخ ستم او را آوار خواهد کرد، راحت کنند، عباسیان دشمن امامت و ولایت در پی یافتن طفلی بودند که مولود موعود قرآن بود و بساط ظلم و جور را در همه عالم برمیچید.
همانگونه که تلاش فرعونیان به نتیجهای نرسید، تلاش عباسیان نیز بیهوده بود و آب در هاون کوبیدند: «...إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ» (قصص/ ۷)، «...وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ» (قصص/ ۱۳). نکته لطیف قرآنی در این موضع از قرآن، آیه پیش از آیات مورد بحث ماست که به نظر همه مفسران با موضوع حیاتبخش مهدویت ارتباط مستقیم دارد: «وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ» (قصص/ ۵). مطابق تفسیر اهل بیت(ع)، آیات زیر به موضوع امام غایب(عج) اشاره دارد: «...وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً...» (لقمان/ ۲۰) نعمت باطنی، نعمت غایب و مصداق آن امام عصر(عج) است. «قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاءٍ مَّعِينٍ» (ملک/ ۳۰)، ماء معین که در زمین و ناپیداست، مصداق امام غایب ماست.
ایکنا ـ آیا موضوع غایب شدن ولی خدا در قرآن هم وجود دارد؟
پاسخ مثبت است. در دو جای قرآن درباره دو پیامبر اولوالعزم یعنی حضرت ابراهیم(ع) و حضرت موسی(ع)، موضوع غایب شدن از انظار عمومی را داریم. درباره حضرت ابراهیم(ع)، قرآن در آیه ۴٨ سوره مریم میفرماید: «وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَ أَدْعُو رَبِّي عَسَىٰ أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ رَبِّي شَقِيًّا» و همچنين در آیه بعدی یعنی ۴۹ سوره مریم میخوانیم: «فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا.» درباره حضرت موسی(ع) نیز قرآن در آیه ۲١ سوره قصص میفرماید: «فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ.» در این آیات میبینیم که وقتی ولی و حجت خدا مورد تهدید جانی دشمنان واقع میشود، تصمیم به خروج از شهر و دوری از انظار عموم مردم میگیرد و تا زمانی که شرایط عوض شود و امنیت جانی داشته باشد، غایب میشود. البته ایشان در همان حالت دوری از جامعه و غیبت هم به وظیفه الهی خود عمل میکردند. بنابر تحقیق پژوهشگران، حدود ۳۰۰ آیه از آیات قرآن کریم به موضوع مهدویت مرتبط است. در این مجال کوتاه به نشانی بعضی از این آیات اشاره میکنیم و شرح آنها را به مخاطبان ارجمندمان در کتب تفسیری اهل بیت(ع) میسپاریم.
شماری از این آیات عبارتند از: بقره/ ۳، ۶۰ ، ۱۲۴، ۱۴۸ ، ۱۵۵، ۲۶۱ و ۲۸۵؛ آلعمران/ ۸۳، ۱۴۱ و ۲۰۰؛ نساء/ ۴۷، ۵۹، ۶۹، ۸۳ و ۱۵۹؛ مائده/ ۱۲، ۱۴ و ۵۴؛ انعام/ ۳۱، ۴۰، ۸۹، ۱۱۵ و ۱۵۸؛ اعراف/ ۱۴۸ و ۱۸۷؛ انفال/ ۳۹؛ توبه/ ۱۶، ۳۳ و ۳۶؛ یونس(ع)/۲۰؛ هود(ع)/ ۵۵، ۵۶، ۸۰ و ۸۶؛ یوسف(ع)/ ۱۱۰؛ ابراهیم(ع)/ ۵ و ۲۴؛ حجر/ ۳۶، ۳۷ و ۳۸؛ اسراء/ ۵، ۶، ۱۳ و ۳۳؛ انبیاء(ع)/ ۱۰۵؛ حج/ ۷، ۵۵ ، ۶۰، ۶۵، ۷۷ و ۷۸؛ نور/ ۵۵؛ شعراء/ ۴؛ نمل/ ۸۲ و ۸۳؛ قصص/ ۵ و ۶؛ روم/ ۴، ۵ و ۶؛ سجده/ ۲۱ و ۲۹؛ احزاب/ ۳۳؛ سبا/ ۱۸، ۵۱، ۵۲، ۵۳ و ۵۴؛ ص/ ۷۹، ۸۰، ۸۱ و ۸۸؛ زمر/ ۵۶ و ۶۹؛ غافر/ ۷؛ فصلت/ ۵۳؛ شوری/ ۱، ۱۷، ۱۸ و ۲۳؛ زخرف/ ۶۱ و ۶۶؛ دخان/ ۱۰ تا ۱۳؛ جاثیه/ ۱۴؛ محمد(ص)/ ۱۸؛ فتح/ ۲۵ و ۲۸؛ ق/ ۴١ و ۴۳؛ ذاریات/ ۲۳؛ قمر/ ۱؛ رحمن/ ۴۱؛ حدید/ ۱۷؛ مجادله/ ۲۲؛ صف/ ۹؛ تغابن/ ۸؛ جن/ ۲۴؛ مدثر/۸ تا ۱۰؛ تکویر/ ۱۵؛ بروج/ ۱.
ایکنا ـ راجع به وضعیت قرآن در دوره غیبت صغری توضیح دهید.
دوره غیبت صغری صرفنظر از فشارهایی که بر اولیای الهی، حقجویان، حقپویان و پیروان راه ولایت و امامت وارد میشد، وضعیت تفسیر قرآن و همچنین جمعآوری احادیث، بهتر از دورههای پیش از آن بود، بهطوری که چندین تفسیر از قرآن به آن دوران مربوط میشود که شامل تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع) است که از سوی ایشان بر شاگردانشان املا شد، تفسیر جُبّائی از ابوعلی محمد بن عبدالوهاب جُبّائی (متوفای ۳۰۳ ه.ق)، تفسیر قمی از ابوالحسن علی بن ابراهیم قمی (متوفای ۳۰۷ ه.ق)، تفسیر عیاشی از محمد بن مسعود عیاشی (متوفای ۳۲۰ ه.ق)، تفسیر ابومسلم از محمد بن بحر اصفهانی (متوفای ۳۲۲ ه.ق)، تفسیر رازی از ابن ابی حاتم رازی (متوفای ۴۲۷ ه.ق)، تفسیر نعمانی از محمد بن ابراهیم نعمانی (متوفای ۳۴۰ ه.ق)، تفسیر فرات از ابوالقاسم فرات بن ابراهیم کوفی (متوفای ۳۵۲ ه.ق) و تفسیر معانیالقرآن از محمد بن احمد صابونی (متوفای ۳۳۰ ه.ق).
در این دوره، جریان حدیث که درواقع مفسر حقیقی قرآن نیز بود، شکوفایی خوبی تجربه کرد. با وجود اختناق شدید عباسیان، امام حسن عسکری(ع) یارانی نزدیک به ١٠٠ نفر داشت که روایات ایشان را ثبت میکردند. حسن فضال ۳۶ کتاب، محمد بن حسن صفار ۳۵ کتاب و عبدالله بن جعفر حمیری ۱۹ کتاب از احادیث ایشان را کتابت کردند.
بزرگانی مانند شیخ محمد بن یعقوب کلینی(ره) (متوفای ۳۲۹ ه.ق)، صاحب کتاب «الکافی فی اصول والفروع والروضه» و شیخ صدوق(ره)، محمد بن علی بن بابویه (متوفای ۳۸۱ ه.ق)، صاحب کتاب «من لا یحضره الفقیه»، بهمثابه محدثان متقدم شیعه متعلق به این دوره بودند که به ضبط، جمع، تبویب، تنظیم، تهذیب و تصحیح احادیث در حوزههای گوناگون تفسیر، فقه، کلام، اخلاق و... اقدام کردند و درواقع جوامع اولیه حدیث محسوب میشوند که برای دورههای بعد تاکنون و بعد از این مرجعیت تام دارند.
شیخ صدوق(ره) علاوه بر کتاب مشهورش، «من لا یحضره الفقیه» دارای آثار دیگری مانند خصال، معانیالاخبار، عللالشرایع، توحید، عیون اخبارالرضا، کمالالدین و تمامالنعمه، ثوابالاعمال و عقابالاعمال و همچنین الامالی است که برای اهل علم، مرجعیت مورد احترامی دارد. شایسته است از آثار حدیثی مهم دیگری هم که متعلق به این دوره یعنی اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم قمری هستند نیز یادی کنیم. تحفالعقول حرانی، کاملالزیارات ابن قولویه، قربالاسناد حمیری، محاسن برقی، بصائرالدرجات صفار قمی و دعائمالاسلام نعمان بن محمد مغربی از این دستهاند.
زهراسادات محمدی
انتهای پیام