به گزارش ایکنا؛ نشست خودشناسی از منظر نهجالبلاغه با حضور آیتالله دینپرور، ریاست بنیاد نهجالبلاغه، احمد پاکتچی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع)، رئیس پژوهشکده نهج البلاغه و احد فرامرز قراملکی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، منصور پهلوان، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و محمدعلی مشایخی به سخنرانی پرداختند. در این نشست کتاب «اخلاق در پرتو سخنان امام علی(ع)؛ دفتر اول، خودشناسی» نوشته فرامرز قراملکی و مشایخی نقد و بررسی شد.
در آغاز این نشست آیتالله دینپرور گفت: این مباحث فرصت مغتنمی است در جهان امروز است که به دنبال مسائل مادی است تا در آن مهمترین مسائل مغفول زندگی انسانی مطرح شود. این فکر و فضا در عالم اثر خود را میگذارد و خلائی که انسانیت دارد را میتواند پر کند، رکن مهم مسئله اخلاق انسان است که اگر او خود را بشناسد پی به اهمیت اخلاق میبرد و آقای قراملکی مباحث مفصلی را به زبان روز در این زمینه مطرح کردهاند.
وی ادامه داد: اساس اخلاق و خودشناسی به خداشناسی مربوط میشود و خودشناسی برای تحقق خود باید به خداشناسی منجر شود. این مسئلهای طبیعی و ضروری است و ارتباط ارگانیکی بین این دو وجود دارد و برای شناختن خود باید به خداشناسی رسید و در غیر این صورت اخلاق شکل نخواهد گرفت.
رئیس بنیاد نهجالبلاغه با بیان اینکه خودشناسی مسئله جهان امروز است، گفت: خودشناسی به خود حیوانی منحصر شده است و این خود منهای خداشناسی است. خودشناسی جهان مدرن بدون خداشناسی است و اینجاست که مشکلات فراوانی به وجود میآید و زندگی اجتماعی انسانها به مخاطره میافتد و همان زندگی حیوانی هم با مشکل مواجه میشود. فضاحتی که برای برخی پیش میآید بسیار بدتر از زندگی حیوانی است و به خاطر آن است که خدا را فراموش کردهاند.
وی تصریح کرد: از این رو اخلاق و خودشناسی از ضرورتهای زندگی است و این کتاب میتواند کمک شایانی در این زمینه به ما بکند.
در ادامه این نشست قراملکی گفت: عالمان انسانی در خصوص حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» تقریرهای بسیاری داشتهاند اما بر اساس سخنان آیتالله دینپرور میتوان گفت که خداشناسی شاخص رسیدن به خودشناسی است. ما اخلاق به معنای تعامل با خود را اولویت دادهایم. جالینوس و رازی اخلاق را با خودشناسی آغاز کردهاند. کانت مسئلهای را مطرح کرده است که خودشناسی محال است و هر ادعای خودشناسی یک پندار است. بعد از کانت ویتگنشتاین تحقیقات او را تعمیق بخشید و در ادامه برخی دیگر تحقیقات وسیعی در امتناع خودشناسی انجام دادهاند. خودشناسی چنانچه ما انجام دادهایم متفاوت با بحثی است که فلاسفه در امتناع آن سخن گفتهاند.
وی تصریح کرد: من و آقای مشایخی ابتدا به مسائل پرداختیم و مسائل عمده خودشناسی را جمعآوری کردیم که حداقل 32 مسئله را شامل شد، از جایی که بحث اخلاق و نهجالبلاغه بود، گزینشی صورت دادیم.
قراملکی تصریح کرد: ما تا آنجایی که جستجوی کردیم در خصوص اهمیت و ضرورت خودشناسی سخنان زیادی وجود دارد اما در خصوص اینکه خودشناسی چگونه باید صورت گیرد حدیث زیادی وجود نداشت که این نشان میداد که فرایند خودشناسی بر عهده دانشمندان است.
نویسنده این کتاب با بیان اینکه 6 خوانش عمده از خودشناسی وجود دارد: گفت این خوانشها معطوف به من زیستشناسی، حقیقت مجرد، هویت اجتماعی، حالات روانشناسی، غافل نبودن از ثبوت انیت نفس و یا وجود نفس است.
وی تصریح کرد: 6 تفسیر از خودشناسی نیز میتوان مطرح کرد که به ترتیب با آگاهی تصوری از من، علم گزارهای به وجود من، شناخت حالات و اوصاف، شناخت مهارتی، شناخت حضوری و شناخت تجربهای و شهودی از خود مربوط است.
قراملکی افزود: ارسطو زبان را ممیزه انسان میدانست، دکارت در غرب و نراقی در فرهنگ خودمان معتقد بودند که تحلیل ارسطو در خصوص زبان به عنوان ممیزه انسان ناکافی است و آنها عشق و احساسات را مطرح کردند و پیر روسو آگاهی، احساسات و عواطف را ممیزه انسان ندانست و توانایی تغییر و اصلاح خود را ممیزه انسان دانست. از این رو برخی خودشناسی را تغییر از خود عنوان کردهاند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ادامه داد: بر اساس تفاسیر عمده را میتوان دال بر مراتب خودشناسی و به معنای شناخت عرفی، تجربی، فلسفی، تجربهای ، بر اساس علم حضوری و شناخت فراموضعی و جامعنگر از خود تقسیم کرد که شناخت امام علی(ع) در این مرتبه است.
قراملکی ادامه داد: بحث محاسبه نفس در خطبه 90 نهجالبلاغه مطرح شده و ما عناصر حسابرسی را کشف و معنا کردهایم. عناصری مانند داور، حسابشونده، مورد حسابرسی، شایستگیهای حسابرس، فرایند، فرآیند، رنج، شاخص، حسابرس این عناصر را تشکیل میدهند.
وی تصریح کرد: همچنین محاسبه نفس سطوحی دارد که عبارتند از حسابرسی امور ظاهری و جوارحی، حسابرسی امر باطنی و جوانحی، حسابرسی زندگی در تمامیت آن و نقد هویت خویش. از سوی دیگر سطوح محاسبه نفس از آغاز به پایان رنج بیشتری را در پی خواهند داشت.
مشایخی در بخش دیگر این نشست گفت: من علاقه بسیاری به نهج البلاغه یافته و در نه سال اخیر در این زمینه فعالیتهایی داشتم. رویکرد ما در پایاننامه به همراه دکتر قراملکی این بوده است که مجموعه روایات مربوط به معرفت نفس را جمع آوری کرده و پایان نامه را انجام دهم. در دور مرحله خودشناسی و خودمهربانی اقدام به تدوین دو مجموعه کردم که در نهایت طرح بنیاد نهج البلاغه در خصوص بحث اخلاق در پرتو نهجالبلاغه مطرح شد که در این راستا این کتاب منتشر شد. فعالیتهای اصلی این کتاب را دکتر قراملکی انجام داده است.
در ادامه این نشست پهلوان گفت: این کتاب یکی از ارزشمندترین کارهای بنیاد نهج البلاغه است و امیدواریم که مجلدات بعدی این اثر هم منتشر شده و مجموعه کاملی در حوزه اخلاق بدل شود. مسائل و منابع ارزشمندی در این کتاب گرد آمده است. آقای دکتر قراملکی الها در حوزه اخلاق فعالیت کردهاند و جای چنین کاری در آثار ایشان خالی بود و امید است مجلدات بعدی این کتاب منتشر شود تا کسانی که میخواهند که از این کتاب استفاده بکنند.
پهلوان ادامه داد: حدیث شریف «من عرف نفسه فقد عرف ربه» که در این کتاب مورد بحث قرار گرفته است و آقای دکتر قراملکی هم در مقدمه این اثر و هم سخنانشان به آن اشاره کردند به این معنای مرسوم بود که خودشناسی سنگ بنای اول خداشناسی است و البته برخی آن را دال بر آن گرفتهاند که این به معنای محال بودن خودشناسی و در حقیقت خداشناسی است و در برخی عبارات این کتاب این مطلب ذکر شده است.
وی ادامه داد: در این بحث مهم ما باید تکلیف خود را با این حدیث مشخص کنیم، بسیاری از علما تصریح کردهاند که سنگ بنای دین معرفت الله است. بر اساس برخی دیگر از احادیث این معرفت ممکن و به صورت طیف است. به نظر میرسد اگر در این کتاب معنای مختار ذکر میشد بسیار خوب بود، در این کتاب اقوال مختلف آمده است اما نتیجهگیری نشده و شاید خواننده احساس کند که ما نمیتوانیم خود و خدا را بشناسیم. اگر مردم را از معرفت نفس و خدا مایوس کنیم، دیگر شاید نتوانیم کاری کنیم. همچنین در این کتاب بیان شده است که نتیجه خودشناسی، خداشناسی است اما خداشناسی به معنای خودشناسی نیست، که این محل نقد است و معتقدم اگر کسی خدا را بشناسد خود را نیز خواهد شناخت و بدون این مقدمه خداشناسی ممکن نخواهد بود.
پاکتچی در ادامه این نشست گفت: کتاب بسیار ارزشمند بوده و ورودی نظاممند به مباحث حدیثی و اخلاقی دارد و عنوان بسیار متواضعانه انتخاب شده است.
وی افزود: در این کتاب تطبع در کنار تحقیق آمده و از 220 ماخذ استفاده شده است. معمولا آثاری که از ماخذ استفاده میکنند به تکرار ممکرات ممکن است دچار شوند، اما این کتاب با تحلیلهایی که انجام داده کاملا کاریی تحقیق انجام داده است.
پاکتچی با بیان اینکه در این کتاب نظریات جدید در کنار نظریات سنتی مورد توجه همزمان بوده است، گفت: مفصلبندی این کتاب خوبی صورت گرفته است. بسیاری از مطالب این کتاب را ما جدا جدا بسیار شنیدهایم اما نسبت اینها در این کتاب با هم در کلیت دانش مشخص شده و دال مرکزیی برای مفصلبندی مطالب ارائه شده است. یکی دیگر از ویژگیها ارزشمند این کتاب آن است که با مطالعه این کتاب به هئیتی ترکیبی میرسیم که نشان میدهد هر کدام از عناصر اخلاق امیرالمومنین از چه نظامی تبعیت میکنند.
رئیس پژوهشکده نهجالبلاغه ادامه داد: نکته مهم این کتاب این بود که صورتبندیهای دقیقی در هر یک از صفحات کتاب ارائه شده و همراه با کلیگرایی همراه نبوده است. اما میخواهم به این بپردازم که چه مباحثی در این راستا میتواند مطرح بشود تا افقهای معنایی جدید گشوده شود. در بخشی از کتاب به تحلیل واژهای معرفت نفس پرداخته شده است، اما میشد در این خصوص پرداخت که چطور در واژه نفس عربی که نوعی چندمعنایی دارد می تواند به معنای دیگری در یونانی ارجاع داشت باشد و در اینجا میتوان به اولین ترجمههای انجام شده از ارسطو پرداخت و پرسید آیا ریشه نفس به این معنا در ایران بوده است یا خیر؟
وی افزود: در پیشینه «من عرف نفسه» اشاره به معبد دلفی و یونان شده است. ما در نگاه به سابقه اندیشه دچار یونانزدگی بوده و سابقه همه چیز را در آنجا میدانیم. بدون کم کردن از شان یونان دیگرانی دیگر هم در این جا هستند به خصوص در خصوص خودشناسی در هند باستان، چین، ایران باستان و ... در خصوص خودشناسی مباحث مهمی وجود دارد. بخش عمدهای از فلسفه چینی در خصوص خودشناسی است. همچنین با توجه به جایگاه ما که در بین شرق و غرب است نباید مانند غربیها به یونان بسنده کنیم.
پاکتچی تصریح کرد: مسئله رابطه بدن با خودشناسی و بدنمندی در بخشهایی از این کتاب مطرح شده است. این قسمت و رابطه آن با خودشناسی به سرعت برگزار شده است و انگار اولویت نبوده است، این در حالی است که در برخی از فلسفههای معاصر مانند مرلوپنتی این بحث محوریت جدی دارد. در موضوع «من عرف نسبه فقد عرف ربه» مسئله بدن میتواند مهم باشد.
گزارش از میثم قهوهچیان
انتهای پیام